میلاد با سعادت مولای متقیان حضرت علی علیه السلام و روز پدر مبارک باد.
چهل احادیث منتخب
امیرالمومنین امام علی علیه السلام
1 ـ قال الاْمام علىّ بن أبی طالب أمیر الْمؤْمنین (علیْه السلام) : إغْتنموا الدّعاء عنْد خمْسة مواطن: عنْد قرائة الْقرْآن، و عنْد الاْذان، و عنْد نزول الْغیْث، و عنْد الْتقاء الصفّیْن للشّهادة، و عنْد دعْوة الْمظْلوم، فانّه لیْس لها حجابٌ دون الْعرْش.(1)
حضرت امیر المومنین امام علی (علیه السلام) فرمود: پنج موقع را براى دعا و حاجت خواستن غنیمت شمارید:
موقع تلاوت قرآن، موقع اذان، موقع بارش باران، موقع جنگ و جهاد ـ فى سبیل اللّه ـ موقع ناراحتى و آه کشیدن مظلوم. در چنین موقعیت ها مانعى براى استجابت دعا نیست.
2ـ قال(علیه السلام): الْعلْم وراثةٌ کریمةٌ، و الاْدب حللٌ حسانٌ، و الْفکْرة مرآةٌ صافیةٌ، و الاْعْتذار منْذرٌ ناصحٌ، و کفى بک أدباً ترْکک ما کرهْته منْ غیْرک.(2)
فرمود: علم; ارثیه اى با ارزش، و ادب; زیورى نیکو، و اندیشه; آئینه اى صاف، و پوزش خواستن; هشدار دهنده اى دلسوز خواهد بود. و براى با أدب بودنت همین بس که آنچه براى خود دوست ندارى، در حقّ دیگران روا نداشته باشى.
3ـ قال(علیه السلام): الـْحقّ جدیدٌ و إنْ طالت الاْیّام، و الْباطل مخْذولٌ و إنْ نصره أقْوامٌ.( 3)
فرمود: حقّ و حقیقت در تمام حالات جدید و تازه است گر چه مدّتى بر آن گذشته باشد. و باطل همیشه پست و بى أساس است گر چه افراد بسیارى از آن حمایت کنند.
4ـ قال(علیه السلام): الدّنْیا تطْلب لثلاثة أشْیاء: الْغنى، و الْعزّ، و الرّاحة، فمنْ زهد فیها عزّ، و منْ قنع إسْتغْنى، و منْ قلّ سعْیه إسْتراح.(4)
فرمود: دنیا و اموال آن، براى سه هدف دنبال مى شود: بى نیازى، عزّت و شوکت، آسایش و آسوده بودن. هر که زاهد باشد; عزیز و با شخصیّت است، هر که قانع باشد; بى نیاز و غنى گردد، هر که کمتر خود را در تلاش و زحمت قرار دهد; همیشه آسوده و در آسایش است.
5ـ قال(علیه السلام): لوْ لا الدّین و التّقى، لکنْت أدْهى الْعرب.(5)
فرمود: چنانچه دین دارى و تقواى الهى نمى بود، هر آینه سیاستمدارترین افراد بودم ـ ولى دین و تقوا مانع سیاست بازى مى شود ـ .
6ـ قال(علیه السلام): الْملوک حکّامٌ على النّاس، و الْعلْم حاکمٌ علیْهمْ، و حسْبک من الْعلْم أنْ تخْشى اللّه، و حسْبک من الْجهْل أنْ تعْجب بعلْمک.(6)
فرمود: ملوک بر مردم حاکم هستند و علم بر تمامى ایشان حاکم خواهد بود، تو را در علم کافى است که از خداوند ترسناک باشى; و به دانش و علم خود بالیدن، بهترین نشانه نادانى است.
7ـ قال(علیه السلام): ما منْ یوْم یمرّ على ابْن آدم إلاّ قال له ذلک الْیوْم: یابْن آدم أنا یومٌ جدیدٌ و أنا علیْک شهیدٌ.
فقلْ فیّ خیْراً، و اعْملْ فیّ خیْراً، أشْهد لک به فى الْقیامة، فإنّک لنْ ترانى بعْده أبداً.(7)
فرمود: هر روزى که بر انسان وارد شود، گوید: من روز جدیدى هستم، من بر اعمال و گفتار تو شاهد مى باشم. سعى کن سخن خوب و مفید بگوئى، کار خوب و نیک انجام دهى. من در روز قیامت شاهد اعمال و گفتار تو خواهم بود. و بدان امروز که پایان یابد دیگر مرا نخواهى دید و قابل جبران نیست.
8ـ قال(علیه السلام): فى الْمرض یصیب الصبیّ، کفّارةٌ لوالدیْه.(8)
فرمود: مریضى کودک، کفّاره گناهان پدر و مادرش مى باشد.
9ـ قال(علیه السلام): الزّبیب یشدّ الْقلْب، و یذْهب بالْمرض، و یطْفىء الْحرارة، و یطیّب النّفْس.(9)
فرمود: خوردن مویز ـ کشمش سیاه ـ قلب را تقویت، مرض ها را برطرف، و حرارت بدن را خاموش، و روان را پاک مى گرداند.
10ـ قال(علیه السلام): أطْعموا صبْیانکم الرّمان، فإنّه اسْرع لالْسنتهمْ.(10)
فرمود: به کودکان خود أنار بخورانید تا زبانشان بهتر و زودتر باز شود.
11ـ قال(علیه السلام): أطْرقوا أهالیکمْ فى کلّ لیْلة جمْعة بشیْء من الْفاکهة، کیْ یفْرحوا بالْجمْعة.(11)
فرمود: در هر شب جمعه همراه با مقدارى میوه ـ یا شیرینى،... ـ بر اهل منزل و خانواده خود وارد شوید تا موجب شادمانى آن ها در جمعه گردد.
12ـ قال(علیه السلام): کلوا ما یسْقط من الْخوان فإنّه شفاءٌ منْ کلّ داء بإذْن اللّه عزّوجلّ، لمنْ اراد أنْ یسْتشْفی به.(12)
فرمود: آنچه اطراف ظرف غذا و سفره مى ریزد جمع کنید و بخورید، که همانا هرکس آن ها را به قصد شفا میل نماید، به اذن حق تعالى شفاى تمام دردهاى او خواهد شد.
13ـ قال(علیه السلام):لا ینبغى للعبد ان یثق بخصلتین: العافیة و الغنى، بیْنا تراه معافاً اذْ سقم، و بیْنا تراه غنیّاً إذ افْتقر.(13)
فرمود: سزاوار نیست که بنده خدا، در دوران زندگى به دو خصوصیّت اعتماد کند و به آن دلبسته باشد: یکى عافیت و تندرستى و دیگرى ثروت و بى نیازى است. زیرا چه بسا در حال صحّت و سلامتى مى باشد ولى ناگهان انواع مریضى ها بر او عارض مى گردد و یا آن که درموقعیّت و امکانات خوبى است، ناگهان فقیر و بیچاره مى شود، ـ پس بدانیم که دنیا و تمام امکانات آن بى ارزش و بىوفا خواهد بود و تنها عمل صالح مفید و سودبخش مى باشد ـ .
14ـ قال(علیه السلام): للْمرائى ثلاث علامات: یکْسل إذا کان وحْده، و ینْشط إذاکان فى النّاس، و یزید فى الْعمل إذا أثْنى علیْه، و ینْقص إذا ذمّ.(14)
فرمود: براى ریاکار سه نشانه است: در تنهائى کسل و بى حال، در بین مردم سرحال و بانشاط مى باشد. هنگامى که او را تمجید و تعریف کنند خوب و زیاد کار مى کند و اگر انتقاد شود سستى و کم کارى مى کند.
15ـ قال(علیه السلام): اوْحى اللّه تبارک و تعالى إلى نبیٍّ من الاْنْبیاء: قلْ لقوْمک لا یلْبسوا لباس أعْدائى، و لا یطْعموا مطاعم أعْدائى، و لا یتشکّلوا بمشاکل أعْدائى، فیکونوا أعْدائى.(15)
فرمود: خداوند تبارک و تعالى بر یکى از پیامبرانش وحى فرستاد : به امّت خود بگو: لباس دشمنان مرا نپوشند و غذاى دشمنان مرا میل نکنند و هم شکل دشمنان من نگردند، وگرنه ایشان هم دشمن من خواهند بود.
16ـ قال(علیه السلام): الْعقول أئمّة الأفْکار، و الاْفْکار أئمّة الْقلوب، و الْقلوب أئمّة الْحواسّ، و الْحواسّ أئمّة الاْعْضاء.(16)
فرمود: عقل هر انسانى پیشواى فکر و اندیشه اوست; و فکر پیشواى قلب و درون او خواهد بود; و قلب پیشواى حوّاس پنج گانه مى باشد، و حوّاس پیشواى تمامى اعضاء و جوارح است.
17ـ قال(علیه السلام): تفضّلْ على منْ شئْت فأنْت أمیره، و اسْتغْن عمّنْ شئْت فأنْت نظیره، وافْتقرْ إلى منْ شئْت فأنْت أسیره.(17)
فرمود: بر هر که خواهى نیکى و احسان نما، تا رئیس و سرور او گردى; و از هر که خواهى بى نیازى جوى تا همانند او باشى. و خود را نیازمند هر که خواهى بدان ـ و از او تقاضاى کمک نما ـ تا اسیر او گردى.
18ـ قال(علیه السلام): أعزّ الْعزّ الْعلْم، لانّ به معْرفة الْمعاد و الْمعاش، و أذلّ الذّلّ الْجهْل، لانّصاحبه أصمّ، أبْکمٌ، أعْمى، حیْرانٌ.(18)
فرمود: عزیزترین عزّت ها علم و کمال است، براى این که شناخت معاد و تأمین معاش انسان، به وسیله آن انجام مى پذیرد. و پست ترین ذلّت ها جهل و نادانى است، زیرا که صاحبش همیشه در کرى و لالى و کورى مى باشد و در تمام امور سرگردان خواهد بود.
19ـ قال(علیه السلام): جلوس ساعة عنْد الْعلماء أحبّ إلى اللّه منْ عبادة ألْف سنة، و النّظر إلى الْعالم أحبّ إلى اللّه منْ إعْتکاف سنة فى بیْت اللّه، و زیارة الْعلماء أحبّ إلى اللّه تعالى منْ سبْعین طوافاً حوْل الْبیْت، و أفْضل منْ سبْعین حجّة و عمْرة مبْرورة مقْبولة، و رفع اللّه تعالى له سبْعین درجةً، و أنْزل اللّه علیْه الرّحْمة، و شهدتْ له الْملائکة: أنّ الْجنّة و جبتْ له.(19)
فرمود: یک ساعت در محضر علماء نشستن ـ که انسان را به مبدأ و معاد آشنا سازند ـ از هزار سال عبادت نزد خداوند محبوب تر خواهد بود. توجّه و نگاه به عالم از إعتکاف و یک سال عبادت ـ مستحبّى ـ در خانه خدا بهتر است. زیارت و دیدار علماء، نزد خداوند از هفتاد مرتبه طواف اطراف کعبه محبوب تر خواهد بود، و نیز افضل از هفتاد حجّ و عمره قبول شده مى باشد. همچنین خداوند او را هفتاد مرحله ترفیع درجه مى دهد و رحمت و برکت خود را بر او نازل مى گرداند، و ملائکه شهادت مى دهند به این که او اهل بهشت است.
20ـ قال(علیه السلام): یا ابْن آدم، لا تحْملْ همّ یوْمک الّذى لمْ یأتک على یوْمک الّذى أنْت فیه، فإنْ یکنْ بقی منْ أجلک، فإنّ اللّه فیه یرْزقک.(20)
فرمود: اى فرزند آدم، غصّه رزق و آذوقه آن روزى که در پیش دارى و هنوز نیامده است نخور، زیرا چنانچه زنده بمانى و عمرت باقى باشد خداوند متعال روزى آن روز را هم مى رساند.
21ـ قال(علیه السلام): قدْر الرّجل على قدْر همّته، و شجاعته على قدْر نفقته، و صداقته على قدْر مروّته، و عفّته على قدْر غیْرته.(21)
فرمود: ارزش هر انسانى به قدر همّت اوست، و شجاعت و توان هر شخصى به مقدار گذشت و احسان اوست، و درستکارى و صداقت او به قدر جوانمردى اوست، و پاکدامنى و عفّت هر فرد به اندازه غیرت او خواهد بود.
22ـ قال(علیه السلام): منْ شرب منْ سؤْر أخیه تبرّکاً به، خلق اللّه بیْنهما ملکاً یسْتغْفر لهما حتّى تقوم السّاعة.(22)
فرمود: کسى که دهن خورده برادر مؤمنش را به عنوان تبرّک میل نماید، خداوند متعال ملکى را مأمور مى گرداند تا براى آن دو نفر تا روز قیامت طلب آمرزش و مغفرت نماید.
23ـ قال(علیه السلام): لا خیْر فى الدّنْیا إلاّ لرجلیْن: رجلٌ یزْداد فى کلّ یوْم إحْساناً، و رجلٌیتدارک ذنْبه بالتّوْبة، و أنّى له بالتّوْبة، والله لوْسجد حتّى ینْقطع عنقه ما قبل الله منْه إلاّ بولایتنا أهْل الْبیْت.(23)
فرمود: خیر و خوبى در دنیا وجود ندارد مگر براى دو دسته: دسته اوّل آنان که سعى نمایند در هر روز، نسبت به گذشته کار بهترى انجام دهند. دسته دوّم آنان که نسبت به خطاها و گناهان گذشته خود پشیمان و سرافکنده گردند و توبه نمایند، و توبه کسى پذیرفته نیست مگر آن که با اعتقاد بر ولایت ما اهل بیت عصمت و طهارت باشد.
24ـ قال(علیه السلام): عجبْت لابْن آدم، أوّله نطْفةٌ، و آخره جیفةٌ، و هو قائمٌ بیْنهما وعاءٌ للْغائط، ثمّ یتکبّر.(24)
فرمود: تعجبّ مى کنم از کسى که اوّلش قطره اى آب ترش شده و عاقبتش لاشه اى متعفّن ـ بد بو ـ خواهد بود و خود را ظرف فضولات قرار داده است، با این حال تکبّر و بزرگ منشى هم مى نماید.
25ـ قال(علیه السلام): إیّاکمْ و الدّیْن، فإنّه همٌّ باللّیْل و ذلٌّ بالنّهار.(25)
فرمود: از گرفتن نسیه و قرض، خود را برهانید، چون که سبب غم و اندوه شبانه و ذلّت و خوارى در روز خواهد گشت.
26ـ قال(علیه السلام): إنّ الْعالم الْکاتم علْمه یبْعث أنْتن أهْل الْقیامة، تلْعنه کلّ دابّة منْ دوابّ الاْرْض الصّغار.(26)
فرمود: آن عالم و دانشمندى که علم خود را ـ در بیان حقایق ـ براى دیگران کتمان کند، روز قیامت با بدترین بوها محشور مى شود و مورد نفرت و نفرین تمام موجودات قرار مى گیرد.
27ـ قال(علیه السلام): یا کمیْل، قل الْحقّ على کلّ حال، ووادد الْمتّقین، واهْجر الفاسقین، وجانب المنافقین، ولاتصاحب الخائنین.(27)
فرمود: در هر حالتى حقّ را بگو و مدافع آن باش، دوستى و معاشرت با پرهیزگاران را ادامه ده، و از فاسقین و معصیت کاران کناره گیرى کن، و از منافقان دورى و فرار کن، و با خیانتکاران همراهى و هم نشینى منما.
28ـ قال(علیه السلام): فى وصیّته للْحسن (علیه السلام): سلْ عن الرّفیق قبْل الطّریق، وعن الْجار قبْل الدّار.(28)
ضمن سفارشى به فرزندش امام حسن (علیه السلام) فرمود: پیش از آن که بخواهى مسافرت بروى، رفیق مناسب راه را جویا باش، و پیش از آن که منزلى را تهیّه کنى همسایگان را بررسى کن که چگونه هستند.
29ـ قال(علیه السلام): اعْجاب الْمرْء بنفْسه دلیلٌ على ضعْف عقْله.(29)
فرمود: فخر کردن انسان به خودش، نشانه کم عقلى او مى باشد.
30ـ قال(علیه السلام): أیّها النّاس، إیّاکمْ وحبّ الدّنْیا، فإنّها رأْس کلّ خطیئة، وباب کلّ بلیّة، وداعى کلّ رزیّة.(30)
فرمود: اى گروه مردم، نسبت به محبّت و علاقه به دنیا مواظب باشید، چون که علاقه و محبّت به دنیا اساس هر خطا و انحرافى است، و دروازه هر بلا و گرفتارى است، و نزدیک کننده هر فتنه و آشوب; و نیز آورنده هر مصیبت و مشکلى است.
31ـ قال(علیه السلام): السّکْر أرْبع السّکْرات: سکْر الشّراب، وسکْر الْمال، وسکْر النّوْم، وسکْر الْملْک.(31)
فرمود: مستى در چهار چیز است: مستى از شراب (و خمر)، مستى مال و ثروت، مستى خواب، مستى ریاست و مقام.
32ـ قال(علیه السلام): أللّسان سبعٌ إنْ خلّی عنْه عقر.(32)
فرمود: زبان، همچون درّنده اى است که اگر آزاد باشد زخم و جراحت (سختى به جسم و ایمان) خواهد زد.
33ـ قال(علیه السلام): یوْم الْمظْلوم على الظّالم أشدّ منْ یوْم الظّالم على الْمظْلوم.(33)
فرمود: روز داد خواهى مظلوم بر علیه ظالم سخت تر است از روزى که ظالم ستم بر مظلوم مى کند.
34ـ قال(علیه السلام): فى الْقرْآن نبأ ما قبْلکمْ، وخبر ما بعْدکمْ، وحکْم ما بیْنکمْ.(34)
فرمود: قرآن احوال گذشتگان، و أخبار آینده را در بردارد، و شرح وظایف شما را بیان کرده است.
35ـ قال(علیه السلام): نزل الْقرْآن أثْلاثاً، ثلْثٌ فینا وفى عدوّنا، وثلْثٌ سننٌ و أمْثالٌ، وثلْثٌ فرائض وأحْکامٌ.(35)
فرمود: نزول قرآن بر سه قسمت است: یک قسمت آن درباره اهل بیت عصمت و طهارت : و دشمنان و مخالفان ایشان; و قسمت دیگر آن، اخلاقیّات و ضرب المثلها; و قسمت سوّم در بیان واجبات و احکام إلهى مى باشد.
36ـ قال(علیه السلام): ألْمؤْمن نفْسه منْه فى تعب، والنّاس منْه فى راحة.(36)
فرمود: مؤمن آن کسى است که خود را به جهت رفاه مردم در زحمت بیندازد و دیگران از او در أمنیّت و آسایش باشند.
37ـ قال(علیه السلام): کتب اللّه الْجهاد على الرّجال والنّساء، فجهاد الرّجل بذْل ماله ونفْسه حتّى یقْتل فى سبیل اللّه،
وجهاد الْمرْئة أنْ تصْبر على ماترى منْ أذى زوْجها وغیْرته.(37)
فرمود: خداوند جهاد را بر مردان و زنان لازم دانسته است. پس جهاد مرد، آن است که از مال و جانش بگذرد تا جائى که در راه خدا کشته و شهید شود. و جهاد زن آن است که در مقابل زحمات و صدمات شوهر و بر غیرت و جوانمردى او صبر نماید.
38ـ قال(علیه السلام): فى تقلّب الاْحْوال علم جواهر الرّجال.(38)
فرمود: در تغییر و دگرگونى حالات و حوادث، فطرت و حقیقت اشخاص شناخته مى شود.
39ـ قال(علیه السلام): إنّ الْیوْم عملٌ ولا حساب، وغداً حسابٌ و لا عمل.(39)
فرمود: امروزه - در دنیا - زحمت و فعالیّت، بدون حساب است و فرداى قیامت، حساب و بررسى اعمال و دریافت پاداش است.
40ـ قال(علیه السلام): إتّقوا معاصی اللّه فى الْخلوات فإنّ الشّاهد هو الْحاکم.(40)
فرمود: دورى و اجتناب کنید از معصیت هاى إلهى، حتّى در پنهانى، پس به درستى که خداوند شاهد اعمال و نیّات است; و نیز او حاکم و قاضى خواهد بود.
پاورقیها:
[1] ـ أمالى صدوق : ص 97، بحارالأنوار: ج 90، ص 343، ح 1.
[2] ـ أمالى طوسى : ج 1، ص 114 ح 29، بحارالأنوار: ج 1، ص 169، ح 20.
[3] ـ وسائل الشّیعة: ج 25، ص 434، ح 32292.
[4] ـ وافى: ج 4، ص 402، س 3.
[5] ـ أعیان الشّیعة: ج 1، ص 350، بحارالأنوار: ج 41، ص 150، ضمن ح 40.
[6] ـ أمالى طوسى: ج 1، ص 55، بحارالأنوار: ج 2، ص 48، ح 7.
[7] ـ أمالى صدوق: ص 95، بحارالأنوار: ج 68، ص 181، ح 35.
[8] ـ بحار الأنوار: ج 5، ص 317، ح 16، به نقل از ثواب الأعمال.
[9] ـ أمالى طوسى : ج 1، ص 372، بحارالأنوار: ج 63، ص 152، ح 5.
[10] ـ أمالى طوسى: ج 1، ص 372، بحارالأنوار: ج 63، ص 155، ح 5.
[11] ـ عدّة الدّاعى: ص 85، ص 1، بحارالأنوار: ج 101، ص 73، ح 24.
[12] ـ مستدرک الوسائل : ج 16، ص 291، ح 19920.
[13] ـ بحارالأنوار: ج 69، ص 68، س 2، ضمن ح 28.
[14] ـ محبّة البیضاء: ج 5، ص 144، تنبیه الخواطر: ص 195، س 16.
[15] ـ مستدرک الوسائل: ج 3، ص 210، ح 3386.
[16] ـ بحارالأنوار: ج 1، ص 96، ح 40.
[17] ـ بحارالأنوار: ج 70، ص 13.
[18] ـ نزهة الناظر و تنبیه الخاطر حلوانى: ص 70، ح 65.
[19] ـ عدّة الدّاعى: ص 75، س 8، بحارالأنوار: ج 1، ص 205، ح 33.
[20] ـ نزهة الناظر و تنبیه الخاطر حلوانى: ص 52، ح 26.
[21] ـ نزهة الناظر و تنبیه الخاطر حلوانى: ص 46، ح 12.
[22] ـ اختصاص شیخ مفید: ص 189، س 5.
[23] - وسائل الشیعة: ج 16 ص 76 ح 5.
[24] ـ وسائل الشّیعة: ج 1، ص 334، ح 880.
[25] ـ وسائل الشّیعة: ج 18، ص 316، ح 23750.
[26] ـ وسائل الشّیعة: ج 16، ص 270، ح 21539.
[27] ـ تحف العقول: ص 120، بحارالأنوار: ج 77، ص 271، ح 1.
[28] ـ بحارالأنوار: ج 76، ص 155، ح 36، و ص 229، ح 10.
[29] ـ اصول کافى: ج 1، ص 27، بحارالأنوار: ج 1، ص 161، ح 15.
[30] ـ تحف العقول: ص 152، بحارالأنوار: ج 78، ص 54، ح 97.
[31] ـ خصال : ج 2، ص 170، بحارالأنوار: ج 73، ص 142، ح 18.
[32] ـ شرح نهج البلاغه ابن عبده: ج 3، ص 165.
[33] ـ شرح نهج البلاغه فیض الاسلام: ص 1193.
[34] ـ شرح نهج البلاغه فیض الاسلام: ص 1235.
[35] ـ اصول کافى، ج 2، ص 627، ح 2.
[36] ـ بحارالأنوار: ج 75، ص 53، ح 10.
[37] ـ وسائل الشّیعة: ج 15، ص 23، ح 19934.
[38] ـ شرح نهج البلاغه فیض الإسلام: ص 1183.
[39] ـ شرح نهج البلاغه ابن عبده: ج 1، ک 41.
[40] ـ شرح نهج البلاغه ابن عبده: ج 3، ص 324.
نظر دهید