سروده های مجتبی مظفرآبادی همکار روشندل مرکز آموزشی ودرمانی شهید بهشتی به مناسبت روز مادر   

        " مادر"
تو ای مادر فروغ دیده ی من
تو ای مهرت درون سینه ی من

تو هستی شمع روياي وجودم
تویی خورشید زیبای غروبم

تویی لؤلؤ تویی مرجان کم یاب
تویی در و تو مروارید نایاب

تو هستی آن زلال آبی آب
و مهرت پرتو افشان همچو مهتاب

تویی دریای مواج محبت
نثارش می کنی آن با سخاوت

نثارش می کنی آن را به فرزند
که هر یک باشد از آنها چو یک قند

چه شبها در برم بی خواب ماندی
چه تنها بر سرم بی تاب ماندی

چه شبها از برایم قصه خواندی
زنیکی وبدی ها حرف راندی

چه شبها تا سحر بیدار ماندی
که لالایی به گوش من تو خواندی

سرشک از ديدگان من ستادی
چوبر آغوش پر مهرت فشردی

تو دادی شیره ی جانت به فرزند
نمودی مهر خود تقدیم دلبند

پیمبر مژده داده هم بشارت
بهشت جاودان باشد سرایت

کنون بوسم دو دست خسته ات را
نبینم من دل بشکسته ات را
                                             (مجتبی مظفر آبادی)

                 "اسوه زن"
روز میلاد گل یاس نبی
افتخار هر نبی و هر ولی

آسمان مکه آن شب غرق نور
هوریان آسمان ها در سرور

مبارک باد بر تو نور طاها
خدیجه مادر ام ابیها

فاطمه ای دختر پاک رسول
زهد تو زیباست زهراي بتول

تو باشی همسر محبوب مولا
تو هستی بهترین زن ها به دنیا

تو باشی بر خدیجه نور دیده
که هستی فاطمه ام الائمه

تو هستی افتخار آفرینش
چراغ پر فروغ اهل بینش

تویی در پاکی و دانش سر آمد
تو می خوانی نمازت همچو احمد

تو باشی بهترین الگوی مادر
نمودی تربیت طفلان حیدر

پیام آمد به تو از سوی زهرا
حجابت را تو ای زن حفظ بنما

تو هستی اسوه ی دیروز و امروز
که میلادت بود روز زن امروز
                           (  مجتبی مظفرابادی)