طرح روحانی بالینی در مرکز آموزشی ودرمانی امداد شهید دکتر بهشتی سبزوار در حال اجراست. باهماهنگی ریاست مرکز ودفترنهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه از حجه الاسلام غفوری منش دعوت شد تا در اجرای این طرح مارا یاری رسانند ،ایشان در گفتگوی اختصاصی با روابط عمومی مرکز پیرامون اهداف وچگونگی اجرای این طرح توضیحات بیشتری را بیان نمودند که توجه شما را به این گفتگو جلب می نماییم:
لطفا خودتان را معرفی کنید.
با عرض سلام و تبریک به مناسبت ماه مبارک رمضان و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات، به درگاه الهی.
اینجانب محمد غفوری منش، 34 ساله، طلبه سطح 3 حوزه علمیه قم و دانشجوی مقطع دکتری رشته علوم و معارف نهج البلاغه هستم.
در رابطه با همکاری خود با بیمارستان امداد در ماه مبارک رمضان توضیح بدهید:
همانطور که مستحضرید، در حال حاضر طرحی به عنوان روحانی بالینی در برخی از مراکز درمانی کشور، از جمله بیمارستان امداد شهید بهشتی سبزوار اجرا میشود. این طرح با همکاری دو سویه دفتر نهاد رهبری در دانشگاه علوم پزشکی و مراکز درمانی انجام می شود.
به رسم ادب، به نوبه خود، در همین ابتدا لازم می دانم از همه عزیزانی که علاوه بر تلاش در جهت تسریع درمان بیماری، دغدغه ارتقاء سلامت معنوی بیماران عزیز را نیز دارند، مخصوصا رئیس محترم بیمارستان، جناب آقای دکتر توکلیان تشکر و قدردانی کنم.
ممکن است برای عده ای این سؤال ایجاد شود که حضور یک روحانی در بیمارستان برای چیست؟ در پاسخ باید بگویم آن چیزی که انگیزه من برای فعالیت در این میدان شده، تبلیغ دین است. نباید دامنه تبلیغ دینی را محدود به حوزه هایی مانند مسجد و اماکن مذهبی نمود. باید، به عرصههای جدید مورد نیاز وارد شد و با استفاده از همه ظرفیتهای تبلیغی، فاصله روحانیت با مردم را کم کرد.
با توجه به اینکه بیمارستان امداد شهید بهشتی، مربوط به حوادث و سوانح می باشد، به لطف الهی، بنده روزانه حدود 2 ساعت در بخشهای مختلف بیمارستان، به خصوص بخش های سوختگی و اعصاب، بر بالین بیماران حاضر می شوم.
در مورد ضرورت یا نیاز به انجام چنین طرحهایی چه نظری دارید؟
به نظر می رسد سلامت فرد، باید در ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و نیز معنوی سنجیده شود. نتایج مطالعات جهانی نشان می دهد، ادغام خدمات سلامت معنوی در نظام سلامت باعث افزایش تحمل بیماری، تسریع در امر بهبود و كاهش میزان استفاده از خدمات بهداشتی درمانی می شود و همچنین باعث پیشگیری از بیماری می شود.
با توجه به شرایط نامناسب جسمی بیمار و همچنین احساس نیاز روحی و معنوی بیمار، حضور یک روحانی بالینی، ضرورت دارد؛
در تایید حرف شما باید بگوییم که بحمد الله گزارش ها، حاکی از این است که اجرای این طرح تاکنون نقش موثری در تقویت روحی بیماران و مشاوره دینی آنان داشته است.
این طرح، طرح نوینی است که در درجه اول به سلامت معنوی بیمار می اندیشد. منظورم از سلامت معنوی، هدفمندی زندگی فرد، در سایه اعتقاد به جهان آخرت، توکل و ایمان به خداوند در مشکلات و بیماری ها، توجه به مناسک عبادی و پایبندی به اخلاقیات است.
نکته مهمی را که باید عرض کنم این است که علاوه بر بیمار، در بسیاری از موارد، همراه بیمار و پرسنل محترم نیز، به عنوان جامعه هدف در این طرح محسوب می شوند.
در مورد اهداف این طرح بیشتر توضیح دهید:
* یکی از اهداف این طرح، عیادت از بیماران به صورت هدفمند، ضابطهمند، منظم و پیوسته است؛ به گونه ای که بعد از ارتباط عاطفی و عیادت اولیه، در نوبتهای بعدی بتوان، تأثیربخشی لازم را داشت.
روحانی بالینی باید بتواند با آن بیماری که در رنج و درد ناشی از بیماری است، ارتباط صمیمی برقرار کند. با نرمی با او سخن بگوید، حرفهایش را بشنود، گاهی پرخاشگری از ناحیه بیمار به مبلّغ میشود، این مبلّغ این قدر حوصله و سعه صدر داشته باشد که حرفها و دردهای او را گوش کند.
مدیریت صحیح احساسات، و آغاز یک ارتباط صمیمی و معنوی با مخاطب و شناخت و ارتقای سطح ایمان در بیماران، کاهش اضطراب و نگرانی بیمار و افزایش امید به زندگی، اعتماد به نفس و آرامش روانی بیمار، از جمله کارهایی است که روحانی بالینی در آن باید ایفای نقش نماید.
گاهی ممکن است حتی شخصی که همراه بیمار است، ناراحتی خود را سر روحانی خالی کند؛ در اینجا باید با سعه صدر، این شرایط و هیجانات را طوری مدیریت کند که بهترین استفاده از آن شود.
بنابراین سه دستاورد مهم تبلیغ بالینی به هنگام عیادت از بیمار، با بهره گیری از بهترین فرصتهای عاطفی و روانی بهوجود آمده روحیه دادن، تقویت امید و آرامش دادن به بیمار است.
* مشاوره معنوی از دیگر اهداف است. مخصوصا برای كسانی كه بیماری صعب العلاج دارند و یا دچار بیماری حادی شده اند و به آن ها شوك اورژانسی وارد شده است. به عنوان مثال فردی كه تا دیروز سالم بود اما امروز به دلیل تصادف رانندگی، یك پایش را از دست داده است؛ این ها كسانی هستند كه دچار مشكل حادی شده اند و در اغلب مواقع، واقعا به مشاور معنوی نیاز دارند. سوختگی ها به خصوص سوختگی از ناحیه صورت، سایر بیماری های صعب العلاج و حتی همراه و خانواده این نوع از بیماران از مصادیق نیاز به مشاوره معنوی است.
اهمیت کار بسیار بالاست، به عنوان مثال بیماری كه تا الان ایمان داشته است اما به دلیل بیماری صعب العلاج از نظر معنوی دچار تضاد شده است این حالتش بسیار متفاوت از احساس افسردگی و ناامیدی در وی است و او در این لحظه مشاوری را نیاز دارد كه اتصال قطع شده وی به مبدا را وصل كند. مشاوران معنوی با مطالعه روی بیمار و نیز آموزش هایی كه دیده اند تلاش می كنند تا ایمان فرد را دوباره زنده كنند و توكل وی را افزایش دهند و علم روز دنیا با انتشار تحقیقات متعدد تاثیر معنویت را در تسریع بهبود بیماری ها نشان داده است.
یا حتی ممکن است که خانواده بیمار دچار این تضاد معنوی شده باشند. برای نمونه، مادری که انواع و اقسام دکترها را رفته و توسلها را انجام داده است اما فرزندش خوب نشده است؛ فضای این مادر را تصور کنید که چه بحرانی از لحاظ اعتقادات، مسائل مذهبی و تفکرات برایش پیش آمده است، بحران دارد؛ اینجا به شدت نیاز است که این خانم تحت حمایت مسائل مذهبی قرار بگیرد و ذهن و روحش آرام شود؛ تصور کنید که این خانم اگر این بحران را بتواند پشت سر بگذارد، بعدها چقدر میتواند مستحکم شود و اگر این خانم نتواند این بحران را پشت سر بگذارد چقدر آسیب میخورد؛ و اینجا نقش سلامت معنوی این خانم به عنوان مادر که همراه بیمار است مشخص می شود.
در مورد وظایف دینی بیماران در دوران بستری هم صحبت می شود؟
* بله.حتما.هدف دیگر این طرح، بیان وظایف دینی بیمار است؛ برای نمونه این که هنگامی که روی تخت بیمارستان بستری است، آیا نماز بر او واجب است یا نه؟ نمازی که میخواهد روی تخت بخواند به چه شکل باید باشد؟ متاسفانه خیلی ها تصورشان این است که در این حالت دیگر نماز به عهده آن ها نیست؛ میگویند که بعد از این که مرخص و پاکیزه شدیم، کل یک ماه را یکجا می خوانیم که خدا از ما قبول کند! در حالی که می شود در همین حالت نماز را اقامه کرد.
روحانی یا مبلغ بالینی باید از این بیماری ای که برای بیمار پیش آمده است نهایت استفاده را کند؛ اگر بیمار با خدا قهر است، زمینه آشتی بیمار با خدا را مهیا نماید؛ زیرا طبق حدیث شریف، در سه زمان، بندگان مجبور هستند که به سراغ خدا بیایند و یکی از آن اوقات، ایام بیماری است.
این فضایی است که اگر مدیریت نشود، به جای اینکه باعث برگشت افراد به سمت خداوند باشد، موجب بدترشدن میشود و اگر اعتقادات افراد دچار ضعف و بحران شود، مسیر را گم خواهند کرد.
* هدف دیگر، تغییر نگرش در بیمار است؛ هم نسبت به زندگی، هم نسبت به بیماری و هم نسبت به مسائل اعتقادی.
قابل توجه است که موارد متعددی از بیمارانی که بر اثر حوادث ناگوار مانند سوختگی و حوادث ناشی از ضرب و جرح، راهی بیمارستان می شوند، عموما از اقشار کم درآمد و آسیب پذیر فرهنگی-اجتماعی هستند.
طبیعتا مشارکت در اصلاح رفتارهای زیستی و نیز ارتقای کیفیت زندگی، از بهترین کمک هایی است که روحانی بالینی می تواند داشته باشد.
برای کادر درمان چه برنامه و اهدافی دارید؟
* از اهداف دیگر این طرح می شود به ارتباط و گفتوگو با کارکنان، پرسنل بهداشتی و کادر درمانی بیمارستان، در جهت اشاعه اخلاق پزشکی، اخلاق حرفهای، اخلاق پرستاری و افزایش انگیزه خدمت رسانی به خصوص در بحران های کاری، و نیز مدیریت استرس و هیجانات بیمار و حتی آموزش احکام احتضار ویژه کارکنان آی سی یو و سی سی یو اشاره کرد.
چه پیشنهاداتی برای تقویت این کار و افزایش بهره وری در ادامه راه دارید؟
* می دانیم كه مشاوره هم علم است، هم هنر است و هم تجربه و مهارت است همچنین می دانیم كه با نصیحت كردن فرد بیمار، كار مهمی نكرده ایم و چه بسا ممكن است نتیجه عكس بگیریم.
یكی از نقاط ضعف این طرح، نبود راهنمای بالینی برای مشاوره معنوی است. برای این مهم، لازم است تا اقدامات لازم برای پژوهش و تدوین بسته آموزشی و راهنمای بالینی برای مبلّغین این حوزه انجام گیرد.
همچنین لازم است که دوره ها و کارگاه هایی جهت آموزش و افزایش مهارت، تعریف شود.
* ایجاد بانک اطلاعات بیمار و بایگانی پرونده سلامت معنوی بیمار، امریست که به ارتقاء سطح کاری و رسیدن به چشم اندازی درخشان کمک می کند. فراموش نكنیم كه ایجاد چنین خدماتی، نیازمند اطمینان دادن به بیماران در مورد رازداری بیمارستان است و بیمار باید مطمئن باشد كه هیچ كس به غیر از كادر درمانی و روحانی بالینی، به اطلاعات معنوی (یا حتی وضعیت روانی و اجتماعی ) وی دسترسی نخواهد داشت.
سخن پایانی هم دارید؟
سخنم را با یکی از دعاهای صحیفه سجادیه به انتها می رساننم.
دعایی بسیار زیبا که ضمن مناجات با معبود، حکمت و علت بلاها و بیماریها را بیان میکند.
متن دعای پانزدهم صحیفه سجادیه به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ لَک الْحَمْدُ عَلَی مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِیهِ مِنْ سَلَامَةِ بَدَنِی، وَ لَک الْحَمْدُ عَلَی مَا أَحْدَثْتَ بیمِنْ عِلَّةٍ فِی جَسَدِی. *
بارخدایا تو را سپاس بر نعمت تندرستی بدن که همواره و پیوسته از آن برخوردار بودم و سپاس تو را بر آن بیماری که در جسمم پدید آوردهای.
* فَمَا أَدْرِی، یا إِلَهِی، ای الْحَالَینِ أَحَقُّ بِالشُّکرِ لَک، وَ أیّ الْوَقْتَینِ أَوْلَی بِالْحَمْدِ لَک.
ای خدای من نمیدانم که کدامیک از این دو حال برای شکر به درگاهت سزاوارتر است و کدامیک از این دو وقت حمد تو را شایستهتر؟
* أَ وَقْتُ الصِّحَّةِ الَّتِی هَنَّأْتَنِی فِیهَا طَیبَاتِ رِزْقِک، وَ نَشَّطْتَنِی بِهَا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِک وَ فَضْلِک، وَ قَوَّیتَنِی مَعَهَا عَلَی مَا وَفَّقْتَنِی لَهُ مِنْ طَاعَتِک.
آیا زمان سلامت که روزیهای پاکیزهات را بر من گوارا ساختهای و به سبب آن برای به دست آوردن رضایت و نعمتهایت به من نشاط بخشیدهای، و به سبب آن تندرستی به من نیرو داده تا به طاعتت توفیق یابم،
* أَمْ وَقْتُ الْعِلَّةِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا، وَ النِّعَمِ الَّتِی أَتْحَفْتَنِی بِهَا، تَخْفِیفاً لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَی ظَهْرِی مِنَ الْخَطِیئَاتِ، وَ تَطْهِیراً لِمَا انْغَمَسْتُ فِیهِ مِنَ السَّیئَاتِ، وَ تَنْبِیهاً لِتَنَاوُلِ التَّوْبَةِ، وَ تَذْکیراً لِمَحْوِ الْحَوْبَةِ بِقَدِیمِ النِّعْمَةِ.
یا به هنگام بیماری که مرا به آن پاک میسازی، و نعمتهایی که به من تحفه دادهای، تا گناهانی را که از آن گرانبار شدهام تخفیف دهی و مرا از سیئاتی که در آن فرو رفتهام پاک نمایی و آگاهیام دهی که پلیدی گناه را به توبه از دل بشویم، و با یادآوری نعمت قدیم، گناه بزرگم را از پروندهام محو نمایم.
* وَ فِی خِلَالِ ذَلِک مَا کتَبَ لِی الْکاتِبَانِ مِنْ زَکی الْأَعْمَالِ، مَا لَا قَلْبٌ فَکرَ فِیهِ، وَ لَا لِسَانٌ نَطَقَ بِهِ، وَ لَا جَارِحَةٌ تَکلَّفَتْهُ، بَلْ إِفْضَالًا مِنْک عَلَی، وَ إِحْسَاناً مِنْ صَنِیعِک إِلَی.
و در خلال این بیماری از جمله تحفهها که به من عنایت میکنی این است که فرشتگان به حساب من اعمال پاکیزهای نوشتهاند که فکر آن به خاطری نگذشته و بر زبانی نرفته و هیچیک از اعضا در انجامش رنجی نبرده، بلکه این همه از باب تفضل و احسان تو بر من نوشته شده.
* اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَبِّبْ إِلَی مَا رَضِیتَ لِی، وَ یسِّرْ لِی مَا أَحْلَلْتَ بِی، وَ طَهِّرْنِی مِنْ دَنَسِ مَا أَسْلَفْتُ، وَ امْحُ عَنِّی شَرَّ مَا قَدَّمْتُ، وَ أَوْجِدْنِی حَلَاوَةَ الْعَافِیةِ، وَ أَذِقْنِی بَرْدَ السَّلَامَةِ، وَ اجْعَلْ مَخْرَجِی عَنْ عِلَّتِی إِلَی عَفْوِک، وَ مُتَحَوَّلِی عَنْ صَرْعَتِی إِلَی تَجَاوُزِک، وَ خَلَاصِی مِنْ کرْبِی إِلَی رَوْحِک، وَ سَلَامَتِی مِنْ هَذِهِ الشِّدَّةِ إِلَی فَرَجِک.
بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و آنچه را برایم پسندیدهای در نظرم محبوب ساز و تحمل آنچه را بر من وارد نمودهای آسان ساز و مرا از آلودگی اعمال گذشته پاک کن و شرّ اعمال گذشتهام را از من بزدای و از لذّت عافیت کامیابم فرما، و گوارایی تندرستی را به من بچشان و لطفی کن که از بستر این مرض به سوی عفو و بخشایش تو راه خلاص یابم، و از این زمینگیری به گذشت تو انتقال یافته و از این اندوه و گرفتاری به راحت تو خلاص یابم، و از این دشواری به فَرَج و گشایش تو سلامت یابم
* إِنَّک الْمُتَفَضِّلُ بِالْإِحْسَانِ، الْمُتَطَوِّلُ بِالامْتِنَانِ، الْوَهَّابُ الْکرِیمُ، ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکرام.
که همانا تو بیاستحقاقِ ما احسان روا میداری و نعمت بیدریغ نثار میکنی، و بخشندهای کریمی که عطایت را پایانی نیست، و دارای جلال و اکرامی.
آمین