چاپ    ارسال به دوست

 

 

روز جهانی سکته مغزی

7 آبان ماه روز جهانی سکته مغزی

7 آبان ماه روز جهانی سکته مغزی

با توجه به اینکه سکته مغزی، سومین علت مرگ در دنیاست و از شیوع بالایی در تمامی کشور‌ها برخوردار است و تمامی رشته‌های توانبخشی به نوعی مرتبط به این بیماری و بیماران پس از سکته مغزی هستند،ازین رو مرکز آموزشی پژوهشی و درمانی امداد شهیددکتر بهشتی سبزوار در جهت مبارزه با سکته مغزی (CVA) با رویکرد پیشگیری و ارتقای آگاهی جامعه درباره سکته مغزی در روز جهانی سکته مغزی اقدام به اطلاع رسانی می نماید.

 


سکته مغزی هنگامی رخ می دهد که مغز در نتیجه نقص خونرسانی یا پاره شدن یک رگ یعنی خونریزی مغزی، آسیب ببیند. بعضی از سکته های مغزی با از دست رفتن ناگهانی هشیاری باعث حالت اغما می شوند. این نوع سکته های مغزی معمولاً از خونریزی وسیع مغزی ناشی می شوند و آنقدر خاص هستند که در یونان باستان آن را آپوپلکسی می نامیدند، که نام قدیمی سکته مغزی است. نام قدیمی دیگری که سکته مغزی به آن نامیده می شد “حادثه مغزی-عروقی” بود. سکته مغزی مطمئناً نوعی حادثه نیست و اغلب نتیجه سالها سایش و فرسایش و “رسوب گرفتن” رگهای خونرسان مغز است.با این حال، از حروف اختصاری “CVA”یا حادثه مغزی-عروقی هنوز استفاده می شود.

سکته مغزی آن قدر شایع است که اکثر ما دوست یا فامیلی می شناسیم که سکته مغزی کرده باشد. با این حال، تا همین اواخر، سکته مغزی یک اولویت درمانی اصلی به حساب نمی آمد، شاید به این دلیل که بسیاری از افرادی که سکته مغزی کرده بودند آن قدر پیر یا ناتوان بودند که دلیلی برای مضطرب شدن نبود. اما سکته مغزی را نباید نادیده گرفت. سکته مغزی سومین علت شایع مرگ و یکی از اصلی ترین دلایل ناتوانی های شدید است. در دهه ۱۹۹۰، سکته مغزی در اولویت های درمانی دولت ها قرار گرفت، اما در اواخر این دهه، سکته مغزی در فهرست اولویت ها یک پله سقوط کرد یعنی بعد از بیماری های قلبی، سرطان و سلامت روانی قرار گرفت. با این حال، دهه اخیر شاهد انفجاری در علاقه به خدمات و تحقیقات پیرامون سکته مغزی بود. در حال حاضر، آگاهی پزشکان بیشتر شده است و می دانند که برای پیشگیری از سکته مغزی کارهای زیادی می توان انجام داد، می توان خود سکته مغزی را درمان کرد و با برنامه های توان بخشی منظم عواقب سکته مغزی را بهبود بخشید.

بسیاری از افراد سکته مغزی را با حمله قلبی اشتباه می گیرند. شباهت هایی نیز وجود دارند، حملات قلبی از مسدود شدن رگ های قلب و سکته های مغزی از مشکلات رگ های خونرسان مغز ناشی می شوند. با این حال، حملات قلبی معمولاً با درد ناگهانی قفسه سینه و بازو (همراه با ضعف، هراس ناگهانی و دل به هم خوردگی) همراه هستند، در حالی که سکته مغزی معمولاً دردی ندارد و با ترکیبی از علائم از جمله از دست رفتن توان حرکت و مشکلات گفتاری، بینایی، و یا تعادلی همراه است.

اخیراً گروهی از متخصصان این زمینه پیشنهاد کرده اند که نام سکته مغزی به “حمله مغزی” تغییر کند تا مردم و متخصصان آگاه تر شوند که مغز هم به اندازه قلب اهمیت دارد.

سکته مغزی چیست ؟

مغز حرکات بدن ما را کنترل می کند، اطلاعات دنیای خارج را پردازش می کند و امکان برقراری ارتباط با دیگران را برای ما فراهم می سازد. سکته مغزی هنگامی رخ می دهد که کار قسمتی از مغز، به دلیل مشکلات خونرسانی، متوقف می شود. این امر به علائم شناخته شده سکته، مانند ضعف ناگهانی دست و پا در یک طرف بدن، منجر می شود.

مغز یکی از ضعیف ترین قسمت های بدن است و به طرز غم انگیزی، حتی مدت کوتاهی عدم خونرسانی به آن می تواند فاجعه بار باشد. برای مثال، گرچه یک انگشت یا حتی خود پا را ممکن است بعد از ساعت ها نرسیدن خون با موفقیت حفظ کرد، مغز بعد از چند دقیقه نرسیدن خون آسیب می بیند. علائم سکته مغزی معمولاً خیلی سریع بروز می کنند و ممکن است خیلی شدید باشند.

عملکرد مغز

توضیح ساختار مغز به درک علت وقوع انواع مختلف سکته مغزی کمک می کند.

مغز درون جمجمه قرار گرفته است و از طریق اعصاب جمجمه ای (که از سوراخ های جمجمه می گذرند) و اعصاب نخاعی (که از طناب نخاعی از طریق فواصل کوچک بین استخوان های ستون مهره ها می گذرند و دست ها، تنه و پاها را کنترل می کنند) با سایر قسمت های بدن ارتباط دارد. مغز از سه قسمت اصلی تشکیل شده است.

  • ساقه مغز
  • مخچه
  • نیمکره مغز

ساقه مغز تنفس، ضربان قلب و بازتاب های مهم، مانند سرفه برای تمیز کردن لوله های تنفسی، کنترل دارد. مخچه مرکز تعادل و هماهنگی حرکت است. این قسمت های مغز که بر اساس نظریه تکامل بسیار قدیمی هستند،حداقل نیروی مغزی لازم برای بقا را فراهم می کنند. نیم کره مغز (چپ و راست) به این قسمت بدوی تر مغز متصل هستند و تکلم، تفکر، حرکات پیچیده و بینایی را کنترل می کنند.

نیم کره های چپ و راست از طریق دسته های تارهای عصبی که از یک طرف بدن به طرف دیگر می روند، با هم ارتباط دارند. در نتیجه، سمت چپ مغز، سمت راست بدن را کنترل می کند و برعکس، بنابراین، سکته ای که در نیم کره چپ مغز رخ می دهد، باعث بروز علائم (برای مثال: ضعف) در سمت راست بدن می شود. در اکثر افراد راست دست، نیم کره چپ مسلط است و کلام و منطق را کنترل می کند، در حالی که نیم کره راست مسئول قوه تخیل و افکار خلاقانه است . این امر چیرگی نیمه چپ نامیده می شود.

خونرسانی مغز از چهار رگ اصلی خون یعنی دو شریان مهره ای و دو شریان سبات تامین می شود. شریان های مهره ای از استخوان مهره ای وارد جمجمه می شوند و اساساً خون ساقه مغز و مخچه را تامین می کند در حالی که شریان های سبات از جلوی گردن وارد جمجمه می شوند و اساساً خون نیم کره های مغز را تامین می کنند.

این چهار شریان در یک حلقه ناقص به هم می پیوندند، که این امر در صورت بسته شدن یکی از شریان های به تامین خون کافی برای تغذیه مغز کمک می کند. منابع آب و برق طبق اصول مشابهی عمل می کنند تا اگر قسمت از مسیر جریان آب یا برق آسیب دید، آب و برق کافی حفظ شود. متاسفانه، اثر بخشی حلقه شریانی در اشخاص مختلف متفاوت است و اغلب در فردی که یکی از شریان های اصلی مسدود شده است، مانع از بروز علائم سکته مغزی نمی شود.

دلایل سکته مغزی

مغز مقدار زیادی اکسیژن و مواد غذایی مصرف می کند (برای مثال، گلوکز) که از طریق گردش خون تامین می شود. شایع ترین علت سکته مغزی هنگامی است که یکی از رگ های تامین کننده این مواد غذایی حیاتی مغز با لخته خون مسدود شود. لخته خون که ترومبوز نامیده می شود، ممکن است به صورت موضعی در یک شریان مغز یا در جای دیگری( برای مثال، در قلب) تشکیل شود و همراه جریان خون به مغز برود. این نوع لخته های سرگردان را آمبولی می نامند. هنگامی که یکی از رگ های خونرسان مغز مسدود می شود، سلولهای مغز که توسط آن رگ تغذیه می شدند سریعاً به کمبود اکسیژن و گلوکز دچار می شوند و نمی توانند خوب کارشان را انجام دهند. اگر خونرسانی مجدد خیلی سریع برقرار نشود، این سلولهای مغزی خواهدند مُرد. این نوع سکته، سکته مغزی ایسکمی یا “انفارکتوس مغزی” نامیده می شود. واژه تخصصی “ایسکمی” به معنای کمبود خون است. “انفارکتوس” هم واژه ای تخصصی برای مر گ قسمتی از بدن است.

دومین علت شایع سکته مغزی خونریزی مغزی است، که هنگام پاره شدن یکی از رگهای خونی درون سر رخ می دهد. این خونریزی علاوه بر مختل کردن تامین اکسیژن و گلوکز بعضی قسمت های مغز، ممکن است از طریق لخته شدن، تورم و تحریک التهاب به مغز آسیب بزند.

دو نوع خونریزی مغزی وجود دارند : خونریزی درون مغزی، یعنی هنگامی که خون درون مغز جمع می شود و خونریزی زیر عنکبوتیه که خون بین جمجمه و مغز جمع می شود. در حال حاضر پزشکان بعضی بیماری ها را شناسایی کرده اند که ظاهراً باعث ضعیف شدن رگ های خونی و افزایش احتمال پارگی رگ می شوند. پر فشاری خون مطمئناً یکی از دلایل مهم خونریزی درون مغزی است. خونریزی زیر عنکبوتیه اساساً از پارگی تورمهای کوچک رگها ناشی می شود که آنوریسم نامیده می شوند و ممکن است در رگ های ضعیف به وجود بیایند. این مشکل می تواند ارثی باشد.

هرگونه خونریزی یا ترومبوآمبولی درون سر که باعث نوعی کاهش عملکرد برای مدتی بیش از ۲۴ ساعت شود (با فرض زنده ماندن بیمار) را می توان سکته مغزی نامید. علائمی که کمتر از ۲۴ ساعت طول می کشد و کاملاً بهبود می یابند، با نام حملات ایسکمی گذرا (TIA) یا مینی سکته مغزی نامیده می شوند.

اغلب تشخیص سکته مغزی ایسکمی از سکته مغزی ناشی از خونریزی مغزی دشوار است. هر دو ممکن است باعث سستی، کرختی یا فلج بعضی قسمت های بدن شوند و ممکن است با بریده بریده صحبت کردن و از دست دادن هوشیاری همراه باشند. با این حال، سکته مغزی ناشی از خونریزی مغزی اغلب با سر درد شدید همراه است و ممکن است بسیار شدیدتر باشد و به آسیب مغزی وسیع منجر شود که در این صورت احتمال از دست دادن هوشیاری برای طولانی مدت (اغما) بیشتر است.

انواع سکته مغزی

علائم سکته مغزی به قسمتی از مغز بستگی دارند که آسیب دیده است. هر قسمتی از رگ های خونرسان ممکن است مسدود شود و به همین دلیل، سکته مغزی انواع نامحدودی دارد. خونرسانی مغز نیز به میزان شگفت آوری در افراد مختلف فرق می کند. در بعضی افراد ممکن است سه رگ از چهار رگ مسدود شوند و فرد سکته مغزی نکند. فرد به سکته ای بسیار شدید دچار شود. این امر طبقه بندی سکته های مغزی را مشکل می کند و طبقه بندی های متفاوتی در سراسر جهان استفاده می شوند.

سکته مغزی در نیمه چپ مغز

سکته ای که بر نیمه راست بدن اثر می گذارد معمولاً نتیجه مشکلات نیمه چپ مغز است (و برعکس) برای اطلاعات بیشتر در مورد عملکرد های نیمه چپ و راست مغز به فصل “سکته مغزی چیست؟” مراجعه کنید.

شناخته شده ترین نوع سکته مغزی زمانی است که شخصی به طور ناگهانی دچار ضعف یا فلج در نیمه راست صورت، پا و دست می شود.

تشخیص این مشکل بسیار آسان است و نام علمی آن “فلج خفیف یک سویه” یا “فلج نیم تنه” می باشد. شدت این ضعف می تواند از خفیف تا فلج کامل را شامل شود و معمولاً بر صورت، دست و پا، با هم اثر می گذارد، اما بعضی سکته های مغزی خفیف صرفاً بر صورت یا فقط بر دست یا پا اثر می گذارند. به ندرت، سکته های مغزی ممکن است صرفاً باعث بی حسی صورت، دست یا پا، یا ترکیبی از بی حسی و ضعف شوند.

اگر چه ضعف یکی از علائم ابتدایی واضح سکته مغزی است. سفتی رو به افزایش که بعداً به وجود می آید می تواند باعث بسیاری مشکلات دیگر شود. این سفتی “اسپاستی سیته” نامیده می شود و در عضلاتی بروز می کند که عصب آنها از بین رفته است و مرتب استفاده نمی شوند. اگر بعد از سکته مغزی افراد از فیزیوتراپی مناسب بهره مند نشوند، اسپاستی سیته می تواند به گرفتگی های دردناک و حالت های بدنی غیر طبیعی منجر شود. هدف فیزیوتراپی بازگرداندن حرکات طبیعی بدن به حالت اول است و جلسات اول اغلب به کاهش سفتی عضلات دست و پای فلج اختصاصی داده می شوند.

اگر تنها مشکل شما بعد از سکته مغزی ضعف یک طرف بدن شما است، نشان می دهد که سکته مغزی خفیف بوده و فقط به ناحیه کوچکی از “سیم کشی” در اعماق مغز آسیب زده است. با این حال، اگر سکته مغزی به قسمت بزرگتری از مغز شما آسیب زده باشد، بر سایر توانایی هایتان هم اثر می گذارد.

در افراد راست دست، قسمت چپ نیز بر زبان، توانایی دیدن دنیای سمت راست و بر توانایی شناسایی و هماهنگی اشیاء در سمت راست کنترل دارد. بدین ترتیب، سکته های مغزی بزرگتری که در قسمت چپ مغز رخ می دهند می توانند باعث ترکیبی از ضعف شدیدتر سمت راست بدن ناتوانی در تکلم و ناتوانی در دیدن اشیاء سمت راست شوند. در افراد چپ دست، این عملکرد ها معمولاً توسط سمت راست مغز کنترل می شوند، گر چه این یک قانون قطعی نیست.

مشکلات گفتاری

مشکلات گفتاری که بعد از سکته مغزی عارض می شوند شامل مشکل ذهن در جمله بندی و درک صحیح کلمات هنگام مکالمه است. افرادی که مشکلات گرفتاری آنها بهبود می یابد تعریف می کنند که این مشکل باعث احساس ناکامی زیادی می شود، آنها می گویند که می دانستند مردم با آنها صحبت می کنند، اما نمی توانستند یک کلمه از حرف های آنها را بفهمند. به همین ترتیب، آنها می دانستند چه می خواهند بگویند اما نمی توانستند کلمات صحیح را پیدا کنند. این امر می تواند بسیار خفیف باشد، مانند ناتوانی در یاداوری اسم اشیاء معمولی مانند ساعت، یا شدیدتر و به معنای از دست دادن کامل توانایی تکلم باشد. گاهی، در نتیجه ضعف عضلات درگیر در حرکت دادن دهان و زبان هنگام تلفظ کلمات، ممکن است نوع دیگری مشکل کلامی به نام تکلم پریشی به وجود بیاید.

سکته مغزی در نیمه راست مغز

سمت چپ بدن با سمت راست مغز کنترل می شود و در افراد راست دست این قسمت مغز معمولاً مسلط نیست. مشکلات سکته مغزی در این قسمت بسیار شبیه مشکلات سکته مغزی نیمه چپ مغز هستند که بیشتر توضیح دادیم، اما مشکلات زبانی خیلی کمتر شایع هستند.

یکی از مشکلات شایع در افرادی که سکته های وسیع سمت راست مغز داشته اند این است که اغلب خیلی ناتوان به نظر می رسند در ابتدا درک این مسئله خیلی دشوار است. این مشکل نتیجه ناتوانی مغز در تشخیص این مسئله است که دست و پای چپ متعلق به بیمار است آن قسمت از مغز که به شما می گوید دست و پای چپ دارید آن قدر آسیب می بیند که مغز فرض می کند که سمت چپ بدن وجود ندارد. هنگامی که مسئله واقعاً شدید است، افراد ممکن است حتی غذای سمت چپ بشقاب خود را هم نادیده بگیرند و دست و پای چپ خود را “گم کنند” .الگوی شناخته شده دیگر در افرادی که دچار فلج سمت چپ شده اند سخن گفتن نامعمول است، یعنی سخن گفتن بیمار یکنواخت یا بی احساس می شود. ظاهراً اوج و فرود صدا که سخن گفتن را جالب تر و سر زنده تر می کند، توسط سمت راست (یا قسمت غیر چیره مغز) کنترل می شود.

چپ دستی

اگر شما به طور طبیعی چپ دست هستید، قسمت مسلط مغز شما ممکن است سمت راست یا چپ باشد. افراد چپ دست ممکن است دچار ترکیب علائمی شوند که کمی متفاوت از آنهایی باشد که در بالا توضیح دادیم.

مشکلات بینایی

شایع ترین مشکل بینایی شناخته شده ناتوانی در دیدن دنیای سمت راست (یا چپ) در نتیجه مشکلات ایجاد شده برای قسمت چپ (یا راست) مغز است، به این دلیل که میدان بینایی سمت چپ هر دو چشم توسط سمت راست مغز و برعکس کنترل می شود. این فقدان میدان دید اغلب با نابینایی یک چشم اشتباه گرفته می شود، اما در واقع فقدان بینایی در میدان دید یک سمت هر دو چشم است. این نوع فقدان میدان بینایی نیمه کوری نامیده می شود. با این که اکثر سکته های مغزی به چشم صدمه ای نمی زنند اما بر پردازش داده های هر دو چشم اثر می گذارند. اگر مرکز توازن و هماهنگی مغز صدمه ببیند، سکته مغزی ممکن است باعث دو بینی نیز بشود، گرچه بسیاری از بیماری ها غیر از سکته مغزی ها ممکن است باعث دو بینی شوند.

مشکلات تعادل

قاعده مغز مجموعه پیچیده ای از “سیم کشی” است و مکانیسم هایی را کنترل می کند که مانع از افتادن شما می شوند. سکته هایی که بر این قسمت از مغز اثر می گذارند ممکن است باعث بی ثباتی ناگهانی شوند.

حملات ایسکمی گذرا

بعضی علائم سکته مغزی به سرعت ناپدید می شوند و بعد از چند دقیقه (یا چند ساعت) شما به حالت طبیعی بر می گردید. اگر علائم سکته مغزی کمتر از ۲۴ ساعت طول بکشند، پزشکان آن حمله را حمله ایسکمی گذرا یعنی نوعی “مینی سکته” می نامند. اگر علائم بیش از ۲۴ ساعت طول بکشد، نام “سکته” ترجیح داده می شود. حمله ایسکمی گذرا از تشکیل لخته خون کوچکی که سریعاً باز می شود، یا کاهش موقت جریان خون در مغز (برای مثال، در نتیجه ریتم نامنظم قلب، کاهش فشار خون یا گرفتگی رگ های باریک خونی)ناشی می شود.

نوع خاصی از حمله ایسکمی گذرا بر بینایی یک چشم اثر می گذارد. این حمله نابینایی گذرا یا نابینایی تک چشمی گذرا نامیده می شود. این حمله زمانی رخ می دهد که بینایی یک چشم از بین می رود مانند این که یک پرده سیاه روی چشم را بگیرد. این حملات گاهی مانند تار شدن ناگهانی دید توصیف می شوند. برای آزمایش اینکه آیا مشکل در هر دو چشم وجود دارد یا نه می توانید هر یک از چشم ها را به نوبت بپوشانید.

اگر کاهش دید فقط در یک چشم رخ داده است و بینایی شما پس از ثانیه ها یا دقایقی بهبود نیافت. این امر معمولاً نتیجه مشکلات گردش خون است که بر رگ خونرسان چشم (که با مغز مشترک است) اثر گذاشته است. این لخته خون معمولاً از منبعی خاص، مانند آسیب یا بیماری قلب یا شریان های سبات (رگ های خونی که خون سر را تامین می کنند) ناشی می شود. این نوع حملات می توانند هشداری برای بروز سکته مغزی در آینده نیز باشند، به دلیل اینکه دفعه بعدی ممکن است لخته خون به جای چشم به مغز برود.

حمله ایسکمی گذرا بی اهمیت نیست و هشداری برای امکان وجود مشکلات گردش خون است. افرادی که به این نوع حملات دچار شده اند. بیشتر از حد معمول در معرض خطر حمله دیگری مانند سکته مغزی فلج کننده هستند که ممکن است جدی تر باشد. بنابر این مهم است که هر نوع حمله شبیه سکته مغزی توسط پزشک خانواده شما ارزیابی شود، او ممکن است قادر باشد راه هایی برای پیشگیری از حملات جدی تر در آینده نزدیک پیشنهاد کند.

چرا سکته مغزی کرده اید ؟

خیلی دشوار است که بگوییم چرا کسی سکته مغزی کرده است. گرچه مسائل بسیاری در مورد علل سکته مغزی روشن شده اند ،شواهد اغلب در مراحل اولیه ناپدید می شوند. برای مثال، اگر سکته مغزی ناشی از لخته خونی باشد که بر اثر مشکلی قلبی به وجود آمده است، اسکن قلب که اغلب برای یافتن منبع آمبولی مورد نظر انجام می شود، معمولاً نمی تواند شاهدی از وجود لخته در قلب فراهم کند، به این دلیل که لخته مسئول سکته مغزی اکنون در مغز است و باعث سکته مغزی شده است.

با وجود این مشکلات، با افزایش سن سکته مغزی بسیار شایع تر می شود. سکته مغزی ممکن است در افراد خیلی جوان نیز رخ دهد (حتی کودکان خردسال) اما در این سن بسیار نادر است. میانگین سنی دچار شدن به سکته مغزی در مردم ما ۷۵ سال است. سکته مغزی با افزایش سن شایع تر می شود، با این حال، پیشگیری مناسب تر، خطر کلی سکته مغزی را کاهش داده است. این دو عامل در دو جهت مخالف عمل می کنند (پیر شدن جامعه شمار سکته های مغزی را افزایش می دهد و پیشگیری بهتر این تعداد را کاهش می دهد) و شمار کلی افرادی که در دو دهه گذشته سکته مغزی کرده اند نسبتاً ثابت مانده است. احتمال ابتلای فردی ۸۰ ساله به سکته مغزی سی بار بیشتر از احتمال برای فردی ۵۰ ساله است. این امر احتمالاً فرسایش رگ های خونی است.کار زیادی برای افزایش سن نمی توان انجام داد. اما می توان سایر عوامل خطر زای سکته مغزی را کاهش داد.

آترواسکلروز:

تصلب شرایین (آترواسکلروز) نامی است که به مشکل شایع سخت شدن و رسوب بستن شریان ها داده شده است. این بیماری ممکن است در عنفوان جوانی با جمع شدن لایه های چربی در دیواره رگ ها (آتروما) شروع شود.

هنگامی که افراد پیرتر می شوند، این رسوبات چربی ممکن است آنقدر آسیب بزنند که باعث تشکیل لخته خون درون شریان (ترومبوز) شوند که به باریک شدن و کاهش جریان خون منجر می شود. این لخته های خون نهایتاً ممکن است رگ را مسدود کنند و اگر شریان به مغز برود، باعث سکته مغزی شوند. اکثر سکته های ایسکمی و حملات ایسکمی گذرا از این نوع مشکلات ناشی می شوند.

شما می توانید با تغییر در روش زندگی خطر آترواسکلروز را کاهش دهید. خوردن غذاهای کم چرب و مصرف روزانه ۵ وعده میوه و سبزیجات تازه و ورزش منظم نه تنها خطر آترواسکلروز را کاهش می دهد و به کاهش خطر سکته مغزی کمک می کند، بلکه از بروز دیگر مشکلات عروقی مانند بیماری عروق کرونری قلب و پر فشاری نیز جلوگیری می کند. کاهش مصرف چربی های اشباع شده که در گوشت قرمز و محصولات لبنی وجود دارند خیلی مهم است، چون این نوع چربی میزان کلسترول خون، یعنی ماده چربی که باعث تشکیل لخته خون می شود را افزایش می دهد.

فشار خون بالا

نام علمی فشار خون بالا “پرفشاری” است. اکثر افراد می دانند که پرفشاری برای سلامت انسان خوب نیست، اما تعداد خیلی کمتری می دانند که هر چه فشار خون بالاتر باشد خطر سکته مغزی بیشتر است هنگامی که خون با فشار بالا در سیستم گردش خون شما تلمبه می شود، به دیواره های شریان ها فشار وارد می شود. این مسئله به دیواره شریان ها آسیب می زند و بدین ترتیب احتمال به وجود آمدن آترواسکلروز و تشکیل لخته خون بیشتر می شود.

فشار خون یک دوره ضربان قلب در دو نقطه اندازه گیری می شود. بالاترین فشار گردش خون هنگامی است که قلب منقبض می شود (فشار سیستولی) و پایین ترین فشار زمانی است که قلب بین دو ضربان استراحت می کند (فشار دیاستولی) بدین ترتیب دو رقم برای اندازه گیری فشار خون وجود دارد (سیستولی روی دیاستولی) برای مثال ۸۰/۱۲۰، اکنون پژوهشگران می دانند که هنگامی که فشار خون افزایش می یابد و در سطح خاصی ثابت می ماند، کاهش فشار خون خطر سکته مغزی را کاهش خواهد داد. فشار خون به سرعت تغییر می کند اما اکثر متخصصان فشار خون مطمئناً می خواهند که فشار شما پایین تر از ۱۶۰ روی ۹۰ باشد. آخرین توصیه ها فشار خون کمتر از ۱۴۰ روی ۸۵ را مطلوب می دانند. بعضی متخصصان پیش بینی می کنند، اگر بتوان میانگین فشار خون را پایین آورد کاهش چشمگیری در بروز سکته مغزی پیش خواهد آمد.

کاهش فشار خون

مصرف زیاد نمک با فشار خون بالا ارتباط دارد. نمک فشار خون را افزایش می دهد چون نمک مایعات را جذب جریان خون می کند و حجم خون را افزایش و میزان دفع مایعات از طریق کلیه ها را کاهش می دهد. برخی متخصصان پیشنهاد کرده اند که بعضی اقدامات ساده می توانند میزان سکته مغزی را در کل جمعیت به شدت کاهش دهند. این اقدامات شامل محدود کردن میزان نمک در غذاهای آماده (برای مثال، سوپ های کنسرو شده) یا درج میزان نمک روی قوطی تمام غذاها است تا مصرف کنندگان این شانس را داشته باشند که از غذاهای پر نمک پرهیز کنند.

سایر روش های کاهش فشار خون شامل قطع مصرف الکل و ورزش منظم است. اگر همه این روش ها ناموفق بودند، پزشکان می توانند داروهای کاهش فشار خون موثر و بی خطری را برای شما تجویز کنند.

متاسفانه، فشار خون بالا اغلب هیچ علامتی ندارد و حتی اگر فشار خون شما به طور خطرناکی بالا باشد ممکن است نسبتاً حالتان خوب باشد. بنابراین اندازه گیری منظم فشار خون به صورت سالانه یا در همین حدود توسط پزشک یا پرستار بسیار اهمیت دارد.

سیگار کشیدن

اکثر افراد می دانند که سیگار کشیدن برای سلامتی آنها مضر است اما بسیاری درک نمی کنند که چه قدر مضر است پژوهش های اخیر نشان داده اند که حدود نیمی از افراد سیگاری از مرگ زودرس ناشی از بیماری های وابسته به استعمال سیگار (مانند حمله قلبی، برونشیت مزمن، سکته، سرطان ریه و غیره) خواهند مرد. احتمال این مرگ های زودرس بسیار شدیتر از شانس برنده شدن در قرعه کشی جوایز بانک ها است. خبر خوش این است که ترک سیگار تقریباً به سرعت سلامتی شما را بهبود می بخشد. با ترک سیگار شما می توانید خطر سکته مغزی یا حمله قلبی در آینده را تقریباً به نصف کاهش دهید. این کار خیلی مفیدتر از مصرف هر نوع قرصی است که پزشک ممکن است برای شما تجویز کند.

اگر سیگار را ترک کنید سالم تر خواهید بود و صرفه جویی نیز کرده اید. داروهای جایگزین نیکوتین مانند آدامس، می توانند به ترک سیگار کمک کنند و می توان آنها را بدون نسخه از داروخانه تهیه کرد. بعضی افراد معتقدند سایر درمان ها مانند هیپنوتیزم نیز مفید هستند.

بیماری ها قلبی

فیبریلاسیون دهلیزی شایع ترین مشکل قلبی است که مشخص شده است احتمال بروز سکته مغزی را افزایش می دهد احتمال بروز این بیماری با افزایش سن بیشتر می شود و حدود یک نفر از هر بیست نفر بالای ۶۵ سال به آن مبتلا می شوند. این بیماری هنگامی رخ می دهد که ضربان قلب نامنظم شود و در نتیجه احتمال تشکیل لخته خون در قلب افزایش یابد. اگر لخته های خون همراه گردش خون از قلب به مغز برود می توانند باعث بروز سکته مغزی شوند. درمان با داروهای رقیق کننده خون مانند آسپیرین و وارفارین می تواند خطر سکته مغزی را کاهش دهد. اگر متوجه شدید که ریتم قلب شما نامنظم شده است (برای مثال، دچار تپش قلب شدید) باید فوراً برای معاینه به پزشک خانواده مراجعه کنید.

دلایل سکته مغزی در جوانان

خونریزی مغزی

خونریزی مغزی ممکن است در هر سنی رخ دهد و می تواند عامل سکته های نادر افراد جوان تر باشد. بعضی خونریزی ها – برای مثال، ناشی از اتساع ضعیف کننده دیواره شریان (آنوریسم) که ممکن است مادرزادی باشد – آنقدر شدید هستند که باعث مرگ در چند دقیقه یا چند ساعت می شوند. این نوع سکته مغزی یکی از علل مرگ های غیر قابل پیش بینی در افراد سالم است. این خونریزی اغلب باعث سردرد شدید ناگهانی و از حال رفتن می شود، که به اغمای فوری می انجامد. سی تی اسکن مغز می تواند تشخیص را تایید کند و بیماران به مراقبت تخصصی در بیمارستان نیاز خواهند داشت. جراحی می تواند جان بعضی بیماران را نجات دهد به خصوص کسانی که خونریزی مغزی آنها ناشی از آنوریسم مغزی است.

مشکلات قلبی

بعضی مشکلات نادر قلبی می توانند باعث سکته مغزی در افراد جوان تر شوند. مشکلات عموماً بیماریهایی هستند که باعث تشکیل لخته خون در قلب می شوند مانند هنجاریهای مادرزادی قلب که از بدو تولد وجود داشته اند. اگر لخته های خون از قلب خارج شوند و رگ های مهم مغز را مسدود کنند می توانند باعث سکته مغزی شوند. اگر فرد جوانی به این نوع سکته مغزی دچار شود، اغلب به ارزیابی توسط تیم پزشکان از جمله متخصصان قلب و عروق نیاز خواهد داشت. سونوگرافی قلب (اکوکاردیوگرافی) مستلزم قرار دادن پروبی روی قفسه سینه است که می تواند وجود سوراخ در قلب یا مشکل دیگری را نشان دهد که باعث تشکیل غیر طبیعی لخته خون شده است.با داخل کردن پروب در مری می توان حتی تصاویر بهتری نیز به دست آورد. این روش TOE نامیده می شود که مخفف اکوکاردیوگرافی از درون مری است.

آسیب دیدن رگ های خونی

رگ های خونی گردن گاهی ممکن است فرسوده و پاره شوند اگر رگ ها مسدود شوند یا لخته خون تشکیل شود ممکن است باعث سکته مغزی شود. نام علمی این مشکل “قطعه قطعه شدن” است. شریان سبات خونرسان اصلی مغز است که از جلوی گردن می گذرد. این شریان ممکن است بر اثر صدمه وارده به گردن مانند اقدام به خفه کردن، جراحت های ورزشی (تکل های راگبی) و حوادث رانندگی آسیب ببیند.

لخته شدن غیر عادی خون

مشکلات ارثی بسیاری بر لخته شدن خون تاثیر می گذارند اما اکثر آنها نادر هستند. بعضی مردم شرح حالی از چند بیماری دارند که از تشکیل لخته خون ناشی شده اند (مانند ترومبوز وریدی عمقی) بدین ترتیب آزمایش های ویژه خون مفید هستند، به خصوص اگر سکته مغزی پیش از سن ۳۵ سالگی رخ داده باشد.

قرص ها

قرص های ضدبارداری می توانند باعث بروز سکته مغزی در زنان شوند، اما این خطر بسیار ناچیز است. اگر ده هزار زن برای مدت یک سال قرص ضدبارداری مصرف کنند، به طور میانگین یکی از آنها در نتیجه مصرف این قرص ها سکته مغزی خواهد کرد. این ارقام بر اساس استفاده از قرص های ترکیبی به دست آمده اند که شامل استروژن و پروژسترون هستند. این خطر حدود سه برابر بیشتر از زنانی در همین سن است که قرص مصرف نمی کنند. اگر سیگار بکشید این خطر هم بیشتر هم می شود. با وجود این خطر سه برابر، احتمال بروز سکته مغزی هنوز ناچیز است، چون سکته مغزی در دوران بارداری بسیار ناچیز است این خطر نیز هنگام مقایسه با خطرات معمول بارداری باز هم ناچیز است. به طور کلی، فواید این قرص ها معمولاً بر افزایش خطر سکته مغزی غلبه می کند.

هورمون های درمانی

متاسفانه تحقیقات بالینی گسترده انجام شده در مورد فواید و معایب هورمون درمانی (HRT) نشان داده اند که این داروها می توانند باعث بروز مشکلات مشابه قرص های ضدبارداری شوند. استفاده ترکیبی از استروژن و پروژسترون (برای زنانی که رحم دارند) و استروژن تنها (برای زنانی که هیسترکتومی انجام داده اند) هر دو با افزایش خطر سکته مغزی همراه هستند. هورمون های درمانی ممکن است خطرات دیگری هم به همراه داشته باشد (مانند آمبولی ریوی) اما فوایدی هم دارد (مانند کاهش شکستگی استخوان ها) به همین دلیل این موضوع پیچیده است و به مشورت با پزشک نیاز دارد.

مواد مخدر

مواد نشاط آور، مانند کوکائین یا اکستازی، یا داروهایی که برای افزایش عملکرد ورزشی به صورت غیر قانونی مصرف می شوند ممکن است باعث سکته مغزی در افراد جوان شوند. متاسفانه شمار سکته های مغزی ناشی از مصرف مواد رو به افزایش است و این امر به وضوح فاجعه ای قابل پیشگیری است.

میگرن

میگرن بسیار شایع است اما هنوز شناخت کاملی از آن نداریم. علائم نورهای چشمک زن و سرایت احساس های نامعمول به دست ها، پاها و صورت بسیار شایع هستند. گاهی، این حملات با ضعف موقتی نیز همراه هستند. خیلی به ندرت، حمله ی میگرن باعث ضعف دائمی تر جسمانی می شود که سکته ی مغزی میگرنی نامیده می شود.

انواع ارثی نادر سکته : گاهی، سکته ی مغزی در بزرگسالان جوان ممکن است از مشکلات ژنتیکی ناشی شود و به تازگی معلوم شده است که نوعی بیماری در خانواده ها به ارث می رسد. این بیماری بسیار نادر است و باعث سکته های گوناگون می شود. نام آن سرخک نژندی اتوزومی غالب همراه با سکته های زیر قشر مغز و لوکوانسفالوپاتی یا به اختصار CADASIL است.

عوارض سکته ی مغزی

بسیاری از افراد مسن سکته ی مغزی می کنند و بسیاری از بیماری های شایع، مانند بیماری های قلبی، دیابت و التهاب مفاصل اغلب با سکته ی مغزی همراه هستند. به علاوه، بعضی از بیماری ها هستند که بهبودی بعد از سکته را دشوار می کنند. شماری از این بیماری ها در زیر توضیح داده شده اند.

افسردگی

افسردگی بعد از سکته ی مغزی بسیار شایع است و حدود ۲۰ درصد از افرادی که سکته ی مغزی می کنند در مرحله ی بهبودی به آن دچار می شوند. سکته ی مغزی همچون شوکی به بدن است و بسیاری از افراد در نتیجه ی آن چیزهایی را از دست می دهند (مانند حرکت یا استقلال). شخص ممکن است به بستری در بیمارستان نیاز پیدا کند که می توانند ناراحت کننده باشد و کل زندگی بعضی از بیماران با سکته ی مغزی دگرگون می شود. احساس افسردگی واکنشی طبیعی است ولی گاهی افسردگی آن قدر شدید است که نیاز به درمان دارد.

علائم افسردگی شامل خلق پایین، گریه، اعتماد به نفس پایین و احساس ناامیدی هستند. گاهی، افسردگی می تواند بر اشتها اثر بگذارد و افراد دیگر حاضر نیستند خودشان را برای آماده کردن غذا و خوردن آن به زحمت بیاندازند. بسیاری از این علائم، هنگامی که خفیف هستند جزء طبیعی زندگی هستند، اما هنگامی شدید هستند، می توانند باعث درد و رنج و توقف یا کندی بهبودی شوند. هیچ خط جدا کننده ی واضحی بین خلق پایین و افسردگی وجود ندارد و پزشکان اغلب هنگامی در این مورد قضاوت می کنند که علائم با مصرف دارو های ضد افسردگی وجود دارند، اما مدتی طول می کشد تا دارو ها اثر کنند (احتمالاً دو تا سه هفته) و باید چندین ماه ادامه پیدا کنند (شش ماه یا بیشتر). حمایت گروه درمانی نیز برای افراد افسرده بسیار مهم است.

تغییرات هیجانی

بسیاری از افراد پس از سکته ی مغزی تغییرات هیجانی را تجربه می کنند، زیرا ممکن است مراکز هیجان مغز آسیب دیده باشند یا ممکن است تغییراتی که به آن دچار شده اند آن ها را پریشان کرده باشد. در بعضی افراد ناگهان و بدون هیچ علت مشخصی اشک سرازیر می شود و این نوع واکنش ها ممکن است چندین هفته یا ماه و حتی بیشتر طول بکشند. اگر این ریزش حتی بدون وجود افسردگی، اگر این واکنش ها باعث ناراحتی هستند این نوع دارو ها می توانند مفید باشند.

صرع

صرع فعالیت الکتریکی بیش از اندازه ی سلول های مغز است که باعث تشنج می شود. تشنج ها ممکن است به صورت غفلت های لحظه ای کوتاه مدت در هوشیاری یا گرفتگی های شدید کل بدن باشند و بعضی افراد به بیش از یک نوع صرع دچار می شوند. سکته ی مغزی شایع ترین علت بروز صرع برای اولین بار در افراد مسن است. به نظر می آید این مسئله ی ناشی از آسیب دیدن مدار های الکتریکی مغز یا تشکیل بافت جوشگاه در مغز است. حدود پنج درصد افراد (یکی از بیست نفر) بعد از سکته ی مغزی به حمله های صرع دچار می شوند. این حمله ها، به خصوص در صورت تکرار، ممکن است به درمان نیاز داشته باشند.

عفونت سینه

عفونت سینه ممکن است بعد از سکته ی مغزی رخ دهد، به خصوص اگر مکانیسم بلع آسیب دیده باشد. این مسئله امکان فرو رفتن تکه های غذا در مسیر تنفس را بیشتر می کند، بدین ترتیب امکان التهاب و عفونت وجود دارد. علائم شامل سرفه، تب بالا و تنگی نفس هستند. اکثر عفونت های سینه را می توان با یک دوره آنتی بیوتیک ساده درمان کرد. فیزیوتراپی سینه و تمرین تنفس نیز مفید هستند.

عفونت مجاری ادرار

سکته ی مغزی ممکن است بر توانایی دفع ادرار هم اثر بگذارد در نتیجه مثانه کاملاً تخلیه نمی شود و احتمال عفونت بیشتر می شود. بیمار ممکن است هنگام دفع ادرار سوزش و درد داشته باشد، اما اغلب بیمار به عفونت توجهی نمی کند. یک دوره ی کوتاه آنتی بیوتیک می تواند عفونت را درمان کند و پرستاری همراه با رعایت بهداشت می تواند احتمال عود را کاهش دهد.

درد شانه ها

مفاصل شانه فقط به اندازه ی عضلانی قدرت دارند که احاطه شان کرده اند. این عضلات اغلب بعد از سکته ی مغزی ضعیف می شوند و شاندون ها و عضلات به آسانی آسیب می بینند. درد ممکن است در اولین ساعت ها با روز های بعد از سکته ی مغزی بر اثر دراز کشیدن ناشیانه، هنگامی که سعی دارید به اطراف حرکت کنید یا با حوادثی مانند افتادن بروز کند. جا به جایی ماهرانه توسط فیزیوتراپ ها،کار درمانگران و کادر پرستاری اغلب می تواند از این مشکل ناراحت کننده جلوگیری کند و ، اگر دچار درد شدید، اثر فیزیوتراپی (توسط فیزیوتراپ ها) اغلب بهتر از مصرف قرص های مسکن تجویز شده توسط پزشکان است.

دمانس

بیماری سکته ی مغزی دومین علت شایع دمانس بعد از بیماری آلزایمر است.این امر، به خصوص اگر بیماران چندین بار سکته ی مغزی کرده باشند خیلی اهمیت دارد. اگر چه مشکلات حافظه و قوه ی ادراک بعد از سکته، سالها است که شناخته شده اند، بسیاری پزشکان و پژوهشگران این حوزه را نادیده گرفته اند. متخصصان طب سالمندی و روانپزشکان سالمندان ممکن است بتوانند در مورد درمان و دستیابی به خدمات محلی مانند بیمارستان شما را راهنمایی کنند. گاهی، سکته ی مغزی ممکن است باعث رفتار های بسیار نامعمول شود، که مستلزم پرستاری روانپزشکی تخصصی و مراقبت درمانی و مصرف دارو برای کنترل رفتار های دشوار است.

درد

گاهی سکته ی مغزی بر مسیر های درد در مغز اثر می گذارد و درد مشکل آفرین می شود. این درد اغلب به صورت درد “عمیق”، مانند “درد دندان” در استخوان ها و عضلات دست یا پا توصیف می شود. درد معمولاً همان الگوی ضعف بعد از سکته ی مغزی را دارد. درمان این نوع درد اغلب دشوار است، اما مسکن های گوناگونی برای تسکین درد موجود هستند.

شرح حال بیمار

مرد شصت ساله ای بر اثر سکته ی مغزی به ضعف دست و پای چپ دچار شده است. هنگامی که ضعف بر طرف شد، درد عمیقی در بازو و رانش به وجود آمد. مسکن های ساده کمکی نکردند و بعد از چندین هفته ناراحتی پزشکان قرصی یافتند که درد را برطرف کرد. این دارو نوعی مسکن ساده نبود. این دارویی بود که معمولاً برای درمان صرع استفاده می شد و ظاهراً پیام های الکتریکی درد را که از عصب ها می گذشتند، سرکوب می کرد.

ترومبوز

ترومبوز نامی است که به لخته های غیر طبیعی خون اطلاق می شود. بعد از سکته، افراد در معرض خطر فزاینده ی تشکیل لخته ی خون در پا (ترومبوز وریدی عمقی) قرار دارند. حرکت دادن پا برای جریان یافتن مناسب خون درون عضلات آن مهم است. بعد از سکته، عدم حرکت به معنای کند تر بودن جریان خون در پاها نسبت به گذشته است، که در نتیجه احتمال تشکیل لخته های خون بیشتر می شود.

به ندرت، لخته ی خون ممکن است از جایی که تشکیل شده است یعنی ورید های عمقی، حرکت کند و جریان خون ریه ها را مسدود کند. این نوع لخته های سرگردان خون آمبولی نامیده می شوند و لخته ای که ریه را مسدود می کند آمبولی ریوی نامیده می شود.

آمبول ریوی ممکن است جدی و مرگبار باشد، زیرا می تواند از رسیدن خون کافی به ریه ها برای دریافت اکسیژن مورد نیاز بدن ممانعت کند خوشبختانه، این مسئله نادر است و میزان ترومبوز های ریوی کشنده احتمالاً کمتر از یک درصد نفری است که سکته ی مغزی فلج کننده داشته اند علائم آمبولی ریوی شامل نفس تنگی ناگهانی، تپش قلب، غش و درد قفسه ی سینه هنگام تنفس است.

محققان گمان دارند که ترومبوز وریدی عمقی و آمبولی با تأکید های امروزی بر توانبخشی سریع و به راه انداختن به موقع بعد از سکته، شیوع کمتری داشته باشند. دارو های رقیق کننده ی خون، مانند آسپیرین و هپارین، می تواند نجات دهنده باشند چون خون را رقیق می کنند و به حل شدن لخته ها کمک می کنند. با این حال، اگر چه هپارین می تواند احتمال ایجاد ترومبوز پا را کاهش دهد، ممکن است احتمال خونریزی مغزی را افزایش دهد. روش دیگر پیشگیری از ترومبوز پا استفاده از جوراب های ارتجاعی خاص (جوراب و اریس) است، که از جمع شدن خون در پا و تورم آن جلوگیری می کند.

مرگ بعد از سکته ی مغزی

سکته ی مغزی سومین علت شایع مرگ است. علت این است که اساساً افراد مسن سکته ی مغزی می کنند و بسیاری از آنان قبلاً به بیماری های جدی دیگری دچار بوده اند. بعد از سکته، حدود ده درصد افراد (یکی از ده نفر) در هفته اول، بیست درصد در ماه اول و سی درصد در سال اول فوت می شوند. حدود یک پنجم افرادی که در بیمارستان بستری می شوند در نتیجه ی مستقیم سکته ی مغزی فوت می شوند.

بعد از یک سکته ی مغزی وسیع اکثر افراد در آرامش فوت می شوند و هیچ درد و ناراحتی حس نمی کنند. بعضی سکته های مغزی آن قدر شدید هستند که باعث کمای فوری می شوند. مرگ هنگامی رخ می دهد که مغز دیگر نتواند تنفس بدن یا گردش خون را اداره کند. این ها از اثرات سکته ی مغزی بر قسمتی از مغز به نام ساقه ی مغز ناشی می شوند و به این معنا است که فرد در کمای عمیق و عمیق تر فرو می رود تا جایی که نهایتاً می میرد.

گاهی، افراد چند هفته (یا حتی طولانی تر) در کما زنده می مانند و این دوره می تواند برای خانواده و گروه درمان بسیار ناراحت کننده باشد. اغلب این دو راهی وجود دارد که درباره ی تغذیه ی بیمار چه باید کرد. بعضی بیماران ظاهراً بدون لوله های تغذیه یا سرم های درون وریدی یا زیرپوستی راحت تر هستند. اما بعضی خانواده ها از فکر تغذیه نشدن بیمار خیلی مضطرب می شوند، و البته، این امر همیشه به مرگ منجر می شود. اگر درمورد درجه ی بهبودی بیمار عدم اطمینان وجود داشته باشد، اغلب عاقلانه تر است که مقداری مایعات و مواد غذایی به بدن بیمار رسانده شود. هیچ پاسخ ساده ای وجو ندارد و اغلب بهتر است در این مورد با گروه درمان صحبت شود.

اگر سکته ی مغزی باعث چنین صدمات مغزی شدیدی شده باشد که بیمار برای بیش از چند روز در کما باشد، ممکن است دیگر بهبود نیابد و هدف درمان باید آسایش بیمار باشد. پرستاری خوب، در محیطی ساکت، با نور مناسب همراه با حریم خانوادگی ضروری است. گاهی، تغذیه بیمار با مایعات (از طریق لوله) مفید به نظر می آید، اما در سایر مواقع این درمان می تواند باعث ورم (ادم) پاها و دست ها شود. مصرف یا عدم مصرف مایعات به وضعیت بیمار بستگی دارد و اجتناب از مصرف مایعات ممکن است گاهی تصمیم درستی باشد. با وجود پرستاری خوب و تأمین مواد غذایی، اکثر بیمارانی که بعد از سکته ی مغزی به کما می روند چند روز یا چند هفته پس از سکته ی مغزی می میرند.

مرگ های بعد از سکته ی مغزی اغلب نتیجه ی اثرات مستقیم سکته بر مغز نیستند، بلکه عوارض فلج هستند. این عوارض شامل عفونت ادراری یا عفونت ریوی و لخته ای است که به ریه ها رفته است (آمبولی ریوی).

دستور عدم احیا

اگر کسی بعد از سکته ی مغزی در بیمارستان بستری شود، در صورت ایست تنفسی یا قلبی (هنگامی که تنفس یا قلب از کار می افتد) معمولاً یک تیم احیای قلبی تلاش می کنند تا جان بیمار را نجات دهند. متأسفانه، میزان موفقیت برای بسیاری از بیماران بالا نیست و احیای طولانی اغلب باعث صدمات مغزی می شود. ممکن است پزشکان احتمال موفقیت احیا را آن قدر کم تشخیص دهند که برای بعضی اجتناب از آن بهترین کار باشد. در این مواقع، آن ها ممکن است دستور “عدم احیا” را توصیه کنند. اگر پزشکان احساس کنند که احیا به نفع بیمار است،ممکن است نظر بیمار را در این مورد جویا شوند. بعضی بیماران با احیا موافق نیستند و به شدت از موضع خود در این مورد دفاع می کنند. اگر این موضوع در طول بستری در بیمارستان مطرح شد وحشت نکنید، زیرا بسیار معمول است که نظر بیمار و خانواده ی او را در مورد این تصمیم اخلاقی دشوار جویا شوند.


" روابط عمومی مرکز آموزشی پژوهشی و درمانی امداد شهید دکتر بهشتی سبزوار"

 

تاریخ درج خبر: سه شنبه ٦ آبان ١٣٩٣    / شماره خبر:  ٧٣٤  / تعداد بازدید:  5676

 


نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: