- بازديدکنندگان آنلاين38
- بازديد کنندگان اين صفحه28742
- بازديدکنندگان امروز3895
- کل بازديدکنندگان73854734
شبکه بهداشت و درمان شهرستان جغتای
پست الکترونیکی:Joghatai.N@medsab.ac.ir
تلفن: 45623814-8
چاپ ارسال به دوست
ولادت با سعادت مولي الموحدين اميرالمؤمنين حضرت امام علي(عليه السلام) وروز پدربرهمگان مبارک باد
تمام انسانها در زندگى خويش از فراز و نشيب برخوردارند و با مشكلاتمختلفى مواجه ند .افراد معمولا در برخورد با مشكل دچار ضعف و ناتوانى مىگردند و سعى مىكنند با كمك و راهنمايى درد آشنايان خود را از مهلكه نجات دهند و با يافتن " الگوها " در هر زمينهاى ، و سپس تبعيت از آن ، وظايف خويشتن را بخوبى انجام دهند و مشكلات و دردهاى خويش را تسكين بخشند . يكى از اين اسوهها پيامبراكرم ( ص ) است كه قرآن مجيد هم اين حضرت را ( 1 ) به همين نام معرفى مىفرمايد . بجز رسول خدا ( ص ) اگر به دنبال " الگوى " ديگر و جانشين براى آن حضرت باشيم ، به پيشواى بزرگى همچون مولاى متقيان حضرتعلى ( ع ) خواهيم رسيد ، و چه زيباست كه براى پذيرش اخلاق و رفتار حسنه ايشان ، زندگى پر فراز و نشيب و سراسر شگفتى آن حضرت را مرور كنيم . حضرتعلى ( ع ) نخستين فرزند خانواده هاشمى است كه پدر و مادر او هر دو فرزند هاشماند . پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدمناف است و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدمناف مىباشد . خاندان هاشمى از لحاخ فضائل اخلاقى و صفات عاليه انسانى در قبيله قريش و اين طايفه در طوايف عرب ، زبانزد خاص و عام بودهاست . فتوت ، مروت ، شجاعت و بسيارى از فضايل ديگر اختصاص به بنىهاشم داشته است . يك از اين فضيلتها در مرتبه عالى در وجود مبارك حضرتعلى ( ع ) موجود بودهاست . فاطمه دختر اسد به هنگام درد زايمان راه مسجدالحرام را در پيش گرفت و خود را به ديوار كعبه نزديك ساخت و چنين گفت : " خداوندا ! به تو و پيامبران و كتابهايى كه از طرف تو نازل شدهاند و نيز به سخن جدم ابراهيم سازنده اين خانه ايمان راسخ دارم . پرودگارا ! به پاس احترام كسى كه اين خانه را ساخت ، و به حق(2 ) " كودكى كه در رحم من است ، تولد اين كودك را بر من آسان فرما ! لحظهاى نگذشت كه ديوار جنوب شرقى كعبه در برابر ديدگان عباس بن عبدالمطلب و يزيد بن تعف شكافتهشد . فاطمه وارد كعبه شد ، و ديوار به هم پيوست . فاطمه تا سه روز در شريفترين مكان گيتى مهمان خدا بود . و نوزاد خويش سه روز پس از سيزدهم رجب سىام عام الفيل فاطمه ( 3 ) را به دنيا آورد . دختر اسد از همان شكاف ديوار كه دوباره گشوده شدهبود بيرون آمد و گفت: (4 )" پيامى از غيب شنيدم كه نامش را " على " بگذار . " حضرتعلى ( ع ) تا سه سالگى نزد پدر و مادرش بسر برد و از آنجا كه خداوند مىخواست ايشان به كمالات بيشترى نائل آيد ، پيامبر اكرم ( ص ) وى را از بدو تولد تحت تربيت غير مستقيم خود قرار داد . تا آنكه ، خشكسالى عجيبى در مكه واقع شد . ابوطالب عموى پيامبر ، با چند فرزند با هزينه سنگين زندگى روبرو شد . رسولاكرم ( ص ) با مشورت عموى خود عباس توافق كردند كه هر يك از آنان فرزندى از ابوطالب را به نزد خود ببرند تا گشايشى در كار ابوطالب باشد . عباس ، جعفر را و پيامبر ( ص ) ، ( 5 ) على ( ع ) را به خانه خود بردند . به اين طريق حضرتعلى ( ع ) به طور كامل در كنار پيامبر قرار گرفت . على ( ع ) آنچنان با پيامبر ( ص ) همراه بود ، حتى هرگاه پيامبر از شهر ( 6 )خارج مىشد و به كوه و بيابان مىرفت او را نيز همراه خود مىبرد . شكى نيست كه سبقت در كارهاى خير نوعى امتياز و فضيلت است . و خداوند در آيات بسيارى بندگانش را به انجام آنها ، و سبقت گرفتن بر يكديگر ( 7 )دعوت فرمودهاست . از فضايل حضرتعلى ( ع ) است كه او نخستين فرد ايمان آورنده به پيامبر ( ص ) باشند . ابنابىالحديد در اين باره مىگويد : بدان كه در ميان اكابر و بزرگان و متكلمين گروه " معتزله " اختلافى نيست كه علىبنابيطالب نخستين فردى است كه به اسلام ايمان آورده و پيامبر خدا را تاييد كردهاست . پس از وحى خدا و برگزيده شدن حضرتمحمد ( ص ) به پيامبرى و سه سالدعوت مخفيانه ، سرانجام پيك وحى فرا رسيد و فرمان دعوت همگانى دادهشد . در اين ميان تنها حضرتعلى ( ع ) مجرى طرحهاى پيامبر ( ص ) در دعوت الهيش و تنها همراه و دلسوز آن حضرت در ضيافتى بود كه وى براى آشناكردن خويشاوندانش با اسلام و دعوتشان به دين خدا ترتيب داد . در همين ضيافت پيامبر ( ص ) از حاضران سؤوال كرد : چه كسى از شما مرا در اين راه كمك مىكند تا برادر و وصى و نماينده من در ميان شما باشد ؟ فقط على ( ع ) پاسخ داد : اى پيامبر خدا ! من تو را در اين راه يارى مىكنم . پيامبر ( ص ) بعد از سه بار تكرار سؤوال و شنيدن همان جواب فرمود : اى خويشاوندان و بستگان من، بدانيد كه على ( ع ) برادر و وصى و خليفه پس از من در ميان شماست . از افتخارات ديگر حضرت على ( ع ) اين است كه با شجاعت كامل براى خنثى كردن توطئه مشركان مبنى بر قتل رسول خدا ( ص ) در بستر ايشان خوابيد و زمينه هجرت پيامبر ( ص ) را آماده ساخت . بعد از هجرت حضرتعلى ( ع ) و پيامبر ( ص ) به مدينه دو نمونه ازفضايل على ( ع ) را بيان مىنمائيم : 1 - جانبازى و فداكارى در ميدان جهاد : حضور وى در 26 غزوه از 27 غزوه پيامبر ( ص ) و شركت در سريههاى مختلف از افتخارات و فضايل آن حضرت است . 2 - ضبط و كتابت وحى ( قرآن ) كتابت وحى و تنظيم بسيارى از اسناد تاريخى و سياسى و نوشتن نامههاى تبليغى و دعوتى از كارهاى حساس و پرارج امام ( ع ) بود . ايشان آيات قرآن چه مكى و چه مدنى ، را ضبط مىكرد . به همين علت است كه وى را از كاتبان وحى و حافظان قرآن به شمار مىآورند . در اين دوران بود كه پيامبر ( ص ) فرمان اخوت و برادرى مسلمانان را صادر فرمود و با حضرتعلى ( ع ) پيمان برادرى و اخوت بست و به حضرتعلى ( ع ) فرمود : " تو برادر من در اين جهان و سراى ديگر هستى . به خدايى كه مرا به حق برانگيختهاست ... تو را به برادرى خود انتخاب مىكنم ، اخوتى كه دامنه آن هر دو جهان ( 8 )را فرا گيرد . " عمر و ابوبكر با مشورت با سعد معاذ رئيس قبيله اوس دريافتند جزعلى ( ع ) كسى شايستگى زهرا ( س ) را ندارد . لذا هنگامى كه على ( ع ) در ميان نخلهاى باغ يكى از انصار مشغول آبيارى بود موضوع را با ايشان در ميان نهادند و ايشان فرمود : دختر پيامبر ( ص ) مورد ميل و علاقه من است . و به سوى خانه رسول به راه افتاد . وقتى به حضور رسولاكرم ( ص ) رسيد ، عظمت محضر پيامبر ( ص ) مانع از آن شد كه سخنى بگويد ، تا اينكه رسولاكرم ( ص ) علت رجوع ايشان را جويا شد و حضرتعلى ( ع ) با تكيه به فضايل و تقوا و سوابق درخشان خود در اسلام فرمود : " آيا صلاح مىدانيد كه فاطمه را در عقد من درآوريد ؟ " پس از موافقت حضرت زهرا ( س ) آن حضرت به دامادى رسول اكرم ( ص ) نائل آمدند . پيامبر ( ص ) بعد از اتمام مراسم حج در آخرين سال عمر پربركتش درراه برگشت در محلى به نام غديرخم در نزديكى جحفه دستور توقف داد ، زيرا پيك وحى فرمان دادهبود كه پيامبر ( ص ) بايد رسالتش را به اتمام ( 9 )برساند . پس از نماز ظهر پيامبر ( ص ) بر بالاى منبرى از جهاز شتران رفت و فرمود : " اى مردم ! نزديك است كه من دعوت حق را لبيك گويم و از ميان شما بروم درباره من چه فكر مىكنيد ؟ " مردم گفتند :" گواهى مىدهيم كه تو آيين خدا را تبليغ مىكردى " پيامبر فرمود : " آيا شما گواهى نمىدهيد كه جز خداى يگانه ، خدايى نيست و محمد بنده خدا و پيامبر اوست ؟ " مردم گفتند : " آرى ، گواهى مىدهيم . " سپس پيامبر ( ص ) دست حضرتعلى ( ع ) را بالا گرفت و فرمود : " اى مردم ! در نزد مؤمنان سزاوارتر از خودشان كيست ؟ " مردم گفتند : " خداوند و پيامبر او بهتر مىدانند . " سپس پيامبر فرموند : " اى مردم ! هر كس من مولا و رهبر او هستم ، على هم مولا و رهبر اوست . " و اين جمله را سه بار تكرار فرمودند . بعد مردم اين انتخاب را به حضرتعلى ( ع ) تبريك گفتند و با وى بيعت نمودند . پس از رحلت رسولاكرم ( ص ) به علت شرايط خاصى كه بوجود آمدهبود ،حضرتعلى ( ع ) از صحنه اجتماع كناره گرفت و سكوت اختيار كرد. نه در جهادى شركت مىكرد و نه در اجتماع به طور رسمى سخن مىگفت . شمشير در نيام كرد و به وظايف فردى و سازندگى افراد مىپرداخت . فعاليتهاى امام در اين دوران به طور خلاصه اينگونه است : 1 - عبادت خدا آنهم در شان حضرت على ( ع ) در زمان خلافت حضرتعلى ( ع ) جنگهاى فراوانى رخ داد از جمله صفين ، جمل و نهروان كه هر يك پيامدهاى خاصى به دنبال داشت . بعد از جنگ نهروان و سركوب خوارج برخى از خوارج از جمله عبدالرحمان بن ملجم مرادى ، و بركبنعبداللهتميمى و عمروبن بكر تميمى در يكى از شبها گرد هم آمدند و اوضاع آن روز و خونريزىها و جنگهاى داخلى را بررسى كردند و از نهروان و كشتگان خود ياد كردند و سرانجام به اين نتيجه رسيدند كه باعث اين خونريزى و برادركشى حضرتعلى ( ع ) و معاويه و عمروعاص است . و اگر اين سه نفر از ميان برداشتهشوند ، مسلمانان تكليف خود را خواهنددانست . سپس با هم پيمان بستند كه هر يك از آنان متعهد كشتن يكى از سه نفر گردد . ابنملجم متعهد قتل امام على ( ع ) شد و در شب نوزدهم ماه رمضان همراه چند نفر در مسجد كوفه نشستند . آن شب حضرتعلى ( ع ) در خانه دخترش مهمان بودند و از واقعه صبح با خبر بودند ، وقتى موضوع را با دخترش در ميان نهاد ، امكلثوم گفت : فردا جعده را به مسجد بفرستيد . حضرتعلى ( ع ) فرمود : از قضاى الهى نمىتوان گريخت . آنگاه كمربند خود را محكم بست و در حالى كه اين دو بيت را زمزمه مىكرد عازم مسجد شد . كمر خود را براى مرگ محكم ببند ، زيرا مرگ تو را ملاقات خواهدكرد . و از مرگ ، آنگاه كه به سراى تو درآيد ( 10 ) . جزع و فرياد مكن ابنملجم ، در حالى كه حضرتعلى ( ع ) در سجده بودند ، ضربتى بر فرق مبارك خون از سر حضرتش در محراب جارى شد و محاسن ( 11 ) آن حضرت وارد ساخت . شريفش را رنگين كرد . در اين حال آن حضرت فرمود : " فزت و رب الكعبه " به خداى كعبه سوگند كه رستگار شدم سپس آيه 55 سوره طه را تلاوت فرمود : ( 1 ) - سوره احزاب ، آيه 21 . استاد مرتضى مطهرى قرآن سخن پيامبران گذشته را كه نقل مىكند مىگويد همگان گفتند:«ما از مردم مزدى نمىخواهيم، تنها اجر ما بر خداست».اما به پيغمبر خاتم خطاب مىكند: قل لا اسالكم عليه اجرا الا المودة فى القربى (1) . بگو از شما مزدى را درخواست نمىكنم مگر دوستى خويشاوندان نزديكم. اينجا جاى سؤال است كه چرا ساير پيامبران هيچ اجرى را مطالبه نكردند و نبى اكرم براى رسالتش مطالبه مزد كرد،دوستى خويشاوندان نزديكش را به عنوان پاداش رسالت از مردم خواست؟ قرآن خود به اين سؤال جواب مىدهد: قل ما سالتكم من اجر فهو لكم ان اجرى الا على الله (2) .بگو مزدى را كه درخواست كردم چيزى است كه سودش عايد خود شماست.مزد من جز بر خدا نيست. يعنى آنچه را من به عنوان مزد خواستم عايد شما مىگردد نه عايد من.اين دوستى كمندى استبراى تكامل و اصلاح خودتان.اين اسمش مزد است و الا در حقيقتخير ديگرى است كه به شما پيشنهاد مىكنم،از اين نظر كه اهل البيت و خويشان پيغمبر مردمى هستند كه گرد آلودگى نروند و دامنى پاك و پاكيزه دارند(حجور طابت و طهرت)،محبت و شيفتگى آنان جز اطاعت از حق و پيروى از فضايل نتيجهاى نبخشد و دوستى آنان است كه همچون اكسير،قلب ماهيت مىكند و كامل ساز است. مراد از«قربى»هر كه باشد مسلما از برجسته ترين مصاديق آن على عليه السلام است.فخر رازى مىگويد: «زمخشرى در كشاف روايت كرده:«چون اين آيه نازل گشت،گفتند:يا رسول الله!خويشاوندانى كه بر ما محبتشان واجب است كيانند؟فرمود:على و فاطمه و پسران آنان». از اين روايت ثابت مىگردد كه اين چهار نفر«قرباى»پيغمبرند و بايست از احترام و دوستى مردم برخوردار باشند،و بر اين مطلب از چند جهت مىتوان استدلال كرد: 1.آيه الا المودة فى القربى . 2.بدون شك پيغمبر فاطمه را بسيار دوست مىداشت و مى فرمود:«فاطمه پاره تن من است.بيازارد مرا هر چه او را بيازارد»و نيز على و حسنين را دوست مىداشت،هم چنانكه روايات بسيار و متواتر در اين باب رسيده است.پس دوستى آنان بر همه امت واجب است (3) 1- شورى/23. 2- سبا/47. 3- محبت پيغمبر نسبتبه آنان جنبه شخصى ندارد،يعنى تنها بدين جهت نيست كه مثلا فرزند يا فرزندزاده او هستند،و اگر كسى ديگر هم به جاى آنها مىبود پيغمبر آنها را دوست مىداشت.پيغمبر از آن جهت آنها را دوست مىداشت كه آنها فرد نمونه بودند و خدا آنها را دوست مىداشت و الا پيغمبر اكرم فرزندان ديگرى هم دوست مىداشت كه آنها فرد نمونه بودند و خدا آنها را دوست مىداشت و الا پيغمبر اكرم فرزندان ديگرى هم داشت كه نه او با آنها به اين شكل محبت داشت و نه امت چنين وظيفهاى داشتند. 4- اعراف/158. 5- احزاب/21. 6- التفسير الكبير فخر رازى،ج27/ص166،چاپ مصر. مجموعه آثار جلد 16 صفحه 278 منبع:سایت شهید آوینیزندگانى حضرتعلى(ع)
مقدمه
كيفيت ولادت
دوران كودكى
بعثت پيامبر ( ص ) و حضرتعلى ( ع )
حضرتعلى ( ع ) نخستين ياور پيامبر ( ص )
حضرتعلى ( ع ) بعد از هجرت
حضرتعلى ( ع ) داماد رسولاكرم ( ص )
غدير خم
حضرتعلى ( ع ) بعد از رحلت رسولاكرم ( ص )
2 - تفسير قرآن و حل مسائل دينى و فتواى حكم حوادثى كه در طول 23 سال زندگى پيامبر ( ص ) مشابه نداشت .
3 - پاسخ به پرسشهاى دانشمندان ملل و شهرهاى ديگر .
4 - بيان حكم بسيارى از رويدادهاى نوظهور كه در اسلام سابقه نداشت .
5 - حل مسائل هنگامى كه دستگاه خلافت در مسائل سياسى و پارهاى از مشكلات با بنبست روبرو مىشد .
6 - تربيت و پرورش گروهى كه از ضمير پاك و روح آماده ، براى سير و سلوك برخوردار هستند .
7 - كار و كوشش براى تامين زندگى بسيارى از بينوايان و درماندگان تا آنجا كه با دست خويش باغ احداث مىكرد و قنات استخراج مىنمود و سپس آنها را
در راه خدا وقف مىنمود . خلافت حضرتعلى ( ع )
شهادت امام على ( ع )
" شما را از خاك آفريديم و در آن بازتان مىگردانيم و بار ديگر از آن ( 12 ) بيرونتان مىآوريم . حضرتعلى ( ع ) در واپسين لحظات زندگى نيز به فكر صلاح و سعادت مردم بود و به فرزندان و بستگان و تمام مسلمانان چنين وصيت فرمود :
" شما را به پرهيزكارى سفارش مىكنم و به اينكه كارهاى خود را منظم كنيد و اينكه همواره در فكر اصلاح بين مسلمانان باشيد . يتيمان را فراموش نكنيد ، حقوق همسايگان را مراعات كنيد . قرآن را برنامهى عملى خود قرار دهيد . نماز را بسيار گرامى بداريد كه ستون دين شماست ."
حضرت على ( ع ) در 21 ماه رمضان به شهادت رسيد و در نجف اشرف به خاك سپردهشد ، و مزارش ميعادگاه عاشقان حق و حقيقت شد . پی نوشت ها
( 2 ) - فروغ ولايت ، ص 35 ( كشفالغمه ، ج 1 ، ص 90 ) .
( 3 ) - آفتاب ولايت ، ص 19 ( الخرائج و الجرائح ، ج 1 ، ص 171 ، ش 1 ) .
( 4 ) - آفتاب ولايت ، ص 19 ( بحارالانوار ، ج 35 ، ص 18 ) .
( 5 ) - فروغ ولايت ، ص 37 ( سيره ابن هشام ، ج 1 ، ص 236 ) .
( 6 ) - فروغ ولايت ، ص 38
( 7 ) - آفتاب ولايت ، ص 131 ( سوره بقره ، آيه 148 ) .
( 8 ) - فروغ ولايت ، ص 86 ( مستدرك حاكم ، ج 3 ، ص 14 ، استيعاب ، ج 3 ، ص 35 )
( 9 ) - فروغ ولايت ، ص 141 ( سوره مائده ، آيه 67 )
( 10 ) - فروغ ولايت ، ص 697
( 11 )- فروغ ولايت ، ص 697 ( بحارالانوار ، نقل از مالى ، ج 9 ، ص 650 )
( 12 ) - فروغ ولايت ، ص 697 حب على (عليه السلام )در قرآن
پى نوشتها
تاریخ درج خبر: دوشنبه ٢٧ اسفند ١٣٩٧ / شماره خبر: ٩٩٥٤ / تعداد بازدید: 1293
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |