دسترسی سریع
جمعه ٠٢ آذر ١٤٠٣


 چاپ    ارسال به دوست

 

 

ایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین عیله السلام تسلیت باد.

فرصت نداد تا که لبی تر کند گلو

دارد به دست، ماه حرم، مشک آرزو

می آید از کنار شریعه شهاب وار

بسته ست راه را به حرم لشکر عدو

طوفان تیر می وزد از بین نخلها

حالا شنیدنی شده با مشک گفتگو:

« بسته ست جان طفل صغیری به جان تو

تو مشک آب نه که تویی جام آبرو

ای مشک جان من به فدای سر حسین

اما تو آب را برسان تا خیام او »

اما شکست ساغر و ساقی ز دست رفت

جاری ست خون ز بادة چشمش سبو سبو

با مشک پاره پاره به سوی حرم نرفت

تا با امام خود نشود باز رو برو

تنها پناه اهل حرم بر نگشته است

می بارد از نگاه سکینه : عمو عمو

****************************************************************************************

ای خفته بخون برابرمن                      نور دل و روح پیکر من

ای مظهر جد اطهر من                       ناکام علی اکبر من

ای روح تو باغ لاله زارم                        ای قد تو سرو جویبارم

وز داغ تو شد خزان بهارم                    ناکام علی اکبر من

رفتی تو بعهدنوجوانی                        بعد تو در این جهان فانی

آید به چه کار زندگانی؟                       ناکام علی اکبر من

بودی تو ستاره ی سحرگاه                  عمرتو چقدر بود کوتاه

پنهان شدی از نظر به ناگاه                  ناکام علی اکبر من

افسوس ز نوجوانی تو                         وز مردن ناگهانی تو

حیف از رخ ارغوانی تو                         ناکام علی اکبر من

جز یاد تو همدمی نجویم                     بعد از تو اگر سخن بگویم

باشد شب و روز گفتگویم                     ناکام علی اکبر من

رفتی تو بسوی باغ رضوان                    اما پدرت در این بیایان

ماندست غریب زار و حیران                   ناکام علی اکبر من

لیلا زغم تو بی قرار است             درخیمه نشسته اشکبار است   

چشمش به ره و در انتظار است            ناکام علی اکبر من

ای باد صبا برو خدا را                           با آه وفغان بنزد صغرا

گو کشته شد از جفای اعدا                  ناکام علی اکبر من

در ماتمت ای جوان ناکام                      از ذاکر بینوای گمنام

رفتست قرار و صبر و آرام                     ناکام علی اکبرمن 


***********************************************************************************************************

اي گل پرپر بابا چه بگويم به رباب
حال از کينه اعدا چه بگويم به رباب

آخرين ياور من بودي و با کشتن تو
مانده ام بي کس و تنها چه بگويم به رباب

رشته صبر من همچون گلويت پاره شده
آخر از داغ تو بابا چه بگويم به رباب

طلب آب نمودم که به تو تير زدند
حنجرت پاره شد حالا چه بگويم به رباب

حلق تو بينم و با خويش چنين مي گويم
من بيچاره خدايا چه بگويم به رباب

مادرت گر که سراغ تو بگيرد از من
پسرم گو تو به بابا چه بگويم به رباب

گر بپرسد ز من آيا به لبش آب رسيد
ماهي دور ز دريا چه بگويم به رباب

گر بپرسد زمن او را به چه جرمي کشتند
اي عزيز دل زهرا چه بگويم به رباب

طفل شش ماهه من گرکه عدويم بزند
بر سر نيزه سرت را چه بگويم به رباب

 

***********************************************************************************************************

 

در سینه مان حسینیه هایی مکرم است

هر شب برای روضه ات آقا محرم است

 

ما پای شعر محتشمت سینه زن شدیم

"باز این چه شورش است که در خلق عالم است"

 

سر های ما چه قابل اگر بشکند حسین

"سر های قدسیان همه بر زانوی غم است"

 

این رستخیز سینه زدن هاست کز زمین

"بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است"

 

هر دیده ای که گریه کند در غمت حسین

یک چشم او مطابق صد چشمه زمزم است

 

با یاد لحظه ای که علم خورده بر زمین

ما گریه می کنیم به هر جا که پرچم است

 

بی خود نمی دهند به کسی اشک ، این ثواب

مخصوص دیده ای است که با دوست محرم است

 

هر گوشه ای به داغ تو مشغول و بازهم

عالم برای روضه ی داغ شما کم است

 

ما را چه ارزشی است، به این چند قطره اشک

جایی که روضه خوان عزای تو آدم است

حمید کریمی

 

***********************************************************************************************************

سـلام مــا بــه تــو و قــبــر بــاصفات حسين

درود حق به تو اي مظهر صفات حسين

فــداي تـو هـمـه خـلـق جهان ز پير و جوان

تـويـي بهر دو جهان كشتي نجات حسين

تـويــي مــروج احــكـــام ديــــن پــيــغــمـبـر

تـويـي خــلاصــه ايــجــاد كـائنات حسين

چـه حـكـمـتـي است به ايثار و جانفشاني تو

كـه گـشـته ذات خداوند خونبهات حسين

چه كرده اي تو به درگاه حق كه خلق جهان

كــنـنـد آروزي طــوف كـربـلات حـسـين

ز داغ مـاتــم جـانـسـوزت اي عــزيــز خـــدا

كـنند جـن و بشر گريه در عزات حسين

ســلام مــا بــه تــن چــاك چــاك بـي كـفنت

فـداي پـيـكـر پـرخـون سـرجدات حسين

ســلام مــا بــه تــو و شـيـرخواره اصغر تو

فـداي اكـبــر و عـبـاس بـاوفــات حسين

سـلام مــا بــه سـر انـورت كـه شـد بـر نـي

فــداي خـوانـدن قـرآن دلـربــات حـسين

زهـــي بــه هــمـت مـردانــگــي و ايــثــارت

فـداي دســت سـخي گـره گـشات حسين

ز راه لـطــف نـظـر كـن بـه حال خسـته دلان

بـرس به داد «حياتي» گه ممات حسين

 

شعری از محمد حیاتی

 

 

 

تاریخ درج خبر: دوشنبه ١٢ مهر ١٣٩٥    / شماره خبر:  ٥٠٢٦  / تعداد بازدید:  2761

 


نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: