آموزش و مهارت آموزي
«حاکمیت بالینی نیازمند آن است که توسط فرهنگی که براي يادگيري مداوم ارزش قايل شده و آن را كليد موفقيت در مسير ارتقاي كيفيت مي داند، پايه ريزي شود»
سازمانی می تواند ادعا کند که توانايي اجراي حاکمیت بالینی را دارد که یکی از اجزای مهم (مديريت خطر) این چهارچوب را تحت کنترل داشته باشد ولی برای مدیریت خطر نیازمند کارکنانی مجرب و دارای دانش و مهارت کافی است.
آموزش، مهارت آموزی و توسعه دانش پرسنلی یک فرایند ادغام یافته در حاکمیت بالینی است. این امر نه فقط به پرسنل برای ارتقای مهارت هایشان کمک می کند بلکه باعث کمک و حمایت از آن ها برای انجام کار به شيوه هاي مختلف می شود.
هدف كليه برنامه هاي آموزشي كاركنان شامل موارد زير است:
1- ایجاد فرصت رشد و توسعه عادلانه مهارت و دانش كليه كاركنان سازمان در زمينه شغلي و كاري خود
2- فراهم كردن برنامه هاي مختلف آموزشي داخل و يا خارج سازماني
3- برگزاري برنامه هاي آموزشي مورد نياز با توجه به نيازسنجي هاي انجام شده.
توسعه مستمر دانش و مهارت های شغلی يا CPD (continuing professional development) لازمه هر سازمانی است که می خواهد حاکمیت بالینی را به اجرا در آورد. توسعه مستمر دانش و مهارت های شغلی ) CPD ( عبارت است از فرایند یادگیری مداوم برای تمام افراد و تیم های حرفه ای، که بتوانند توانایی های خود در مواجهه با نیاز های بیماران، گسترش داده و به ارائه خدمات سلامت بپردازند.
اساس «توسعه دانش و مهارت شغلی» یا CPD آن است که مختص کارکنان بالینی مانند پزشکان نیست.
شواهد متعددي، اهمیت نیاز سنجی را قبل از طرح ریزی و اجرای برنامه های آموزشی ، نشان می دهد. ، برای آموزش افراد، تدریس صرف دستورالعمل ها کافی نیست بلکه فعالیت هایی که آنان را تشویق به مشارکت، بحث و کارعملی کند، موثرتر است.
توسعه مستمر دانش و مهارت های شغلی ( CPD ) زمانی است که یادگیری دارای خصوصیات زیر باشد:
- دانش پذیر، آشنایی قبلی با مطلب داشته باشد.
- براساس نیاز سنجی انجام شده از فرد ، برنامه ریزی شود.
- بر محور مشکلات او، بنا شود. (problem-centered)
- مشارکت فعال فرد را در طي آموزش در برداشته باشد.
- از منابع خود دانش پذیر، استفاده کرده و براساس تجربیات او ارائه شود.
- شامل بازخورد های به موقع و مرتبط باشد.
- وقتی ارائه شود که فرد نیاز به دانستن آن را حس و تجربه کرده باشد.
- با خودارزیابی همراه باشد.
یکی از ابزار های توسعه مستمر دانش و مهارت های شغلی (CPD) برنامه توسعه فردی یا PDP (personnel development plan) است. برنامه توسعه فردی (PDP) به پزشکان و پرستاران و کارکنان سلامت این امکان را می دهد که قدم هایی را که برای رسیدن به اهداف و موفقیت های شغلی برداشته اند، ثبت نمایند.
برنامه توسعه فردی و یا Personal Development Plan )PDP) چیست؟
برنامه توسعه فردی ، فرایندی مستمر برای ارزیابی نیازهاي آموزشي و برنامه ریزی برای دست یافتن به آن نیاز ها است. این فرایند توسط سیستمی که به طور منظم این فرایند یادگیری را ارزیابی می کند، پشتیبانی شده و میزان پیشرفت و برنامه های آینده را طرح ریزی می كند. مستند سازی این فرایند همان تدوين PDP است كه به کارکنان در اولویت بندی اهداف و تعیین میزان پیشرفت خودشان کمک می کند.
بنابراین برنامه توسعه فردی (PDP) در واقع فرایندی است که به شما کمک می کند که به دانسته ها، عملکردها و موفقیت های خود فکر کنید و برای توسعه و پیشرفت فردی، آموزشی و شغلی خود برنامه ریزی کنید.
وجود برنامه توسعه فردی (PDP) برای نشان دادن حاکمیت بالینی در یک سازمان ضروری بوده و برنامه ای ادغام یافته دراستراتژی های مدیریت خطر است.
اجزای «برنامه توسعه فردی» چیست؟
برنامه توسعه فردی دارای اجزای زیر است :
1- نیاز سنجی و ارزیابی نیاز های آموزشی
2- تعیین اهداف آموزش و توسعه فردی
3- امکان بحث و دریافت بازخورد
4- تدوین برنامه عملیاتی براي اجراي اهداف فوق
5- اجرای برنامه
6- ارزیابی
اهداف برنامه توسعه فردی (PDP) لازم است دارای خصوصیات زیر باشد که به اختصار SMART نامیده می شود:
1- Specific اختصاصی و مشخص باشد . به طور مثال « من می خواهم روش های مدیرت زمان را فراگیرم تا پروژه هایم را در وقت مقرر و بدون اضطراب به پایان برسانم» به جای آن که بگوییم « من می خواهم یاد بگیرم که چگونه زمان را مدیریت کنم».
2- Measurable قابل اندازه گیری باشد. مانند «من می خواهم قادر باشم خودم را با توجه به برنامه های هفتگی كه برايم مشخص شده، تنظیم کرده و برنامه ها را به موقع به پايان ببرم»
3- Achievable قابل دستیابی باشد. مانند « من می دانم که کارگاه ها و کتاب هابی در خصوص مدیریت زمان وجود دارد که می توانم از آن ها استفاده کنم».
4- Realistic واقع گرایانه باشد.مانند «من صبح هاي پنج شنبه وقت آزاد دارم و این زمان را صرف یادگیری روش های مدیریت زمان خواهم کرد»
5- Time-bound با تعیین زمان باشد.مانند « من پروزه را انجام می دهم و براساس تاریخ های تعیین شده برای هر مرحله، به جلو خواهم رفت»
تعیین اهداف مشخص برای یادگیری، کار دشواری است. مشکلات شایعی که در تعیین اهداف وجود دارد و باعث عدم موفقیت در رسیدن به آن ها می شود، موارد زير است:
· انتخاب اهداف مبهم و نامشخص
· نداشتن اطلاعات کافی ناشی از عدم انجام نیاز سنجی
· فقدان نظارت مستقيم همکاران و مدیران بر تعيين اهداف.
· ناديده گرفتن تغییرات تازه در محيط شغلي و نیازهای جديد مرتبط .
بحث و تبادل نظرو مرور اهداف تعیین شده با همکاران و کسانی که آشنایی کافی با فرد تدوين كننده «برنامه توسعه فردي» دارند و به خصوص مشورت با افرادی که مرشد و مربی فرد هستند، می تواند در انتخاب اهداف مناسب، موثرواقع شود.
انجام پرسش ها و طي مراحل زیر به فرد در تدوین اهداف با خصوصیات بالا ، کمک می کند :
1- در حال حاضر من کجا هستم؟ (تعیین نقاط قوت و ضعف- گرفتن بازخورد از دیگران- توجه به شاخص های عملکردی خود- توجه به اولویت هایی که اثر فوری تری بر آینده ما دارند)
2- می خواهم به کجا برسم؟ (تعیین جایگاهی که می خواهیم به آن برسیم- روشن کردن دلایل رسیدن به این جایگاه)
3- چگونه می توانم به جایی که می خواهم برسم؟ (تعیین دقیق راه رسیدن به هدف و تعیین استراتژی با صرف وقت کافی برای آن)
4- چه منابعی (دولتی، فردی، فرصت های آموزشی و غیره) می تواند به من کمک کند؟
5- چه چیزی می تواند مانع رسیدن و یا باعث کند شدن من برای رسیدن به هدفم شود؟
6- چه زمانی می خواهم به موقعیت مورد نظرم دست یابم؟ (برنامه ریزی و زمان بندی برای رسیدن به هدف)
7- مستند سازی و ثبت (ثبت و نوشتن کلیه مراحل بالا)
8- تعیین شاخص هایی برای ارزیابی پيشرفت برنامه.
نوشتن و مستند سازی «برنامه توسعه فردی» به شما کمک می کند که میزان پیشرفت خود را بسنجید، از این اطلاعات برای کاریابی استفاده کنید و آن را مي توانيد جزو شرحي از كارهاي خود (CV) به كارفرما ارايه دهيد، با مربی و مدیر خود در میان بگذارید و بتوانید با مرور آن ، آن را ارتقا بخشید.
با توجه به شرايط كنوني كه در ابتداي مسير استقرار و اجراي حاكميت باليني هستيم و با توجه به آن كه هنوز مهارت كافي براي تدوين «برنامه توسعه فردي» يا PDP را به تنهايي نداريم، مي توان هر يك از كاركنان با كمك مسوول مافوق خود، تدوين برنامه توسعه فردي را انجام داده و نقاط قوت، ضعف، تهديد ها و فرصت هاي خود را شناسايي (swot analysis) نموده و اهداف خود را براساس نياز هاي سازماني تعيين و مسير حركت بعدي خود را مشخص نموده و براي آن برنامه ريزي نمايند. هم چنين در فواصلي كه با يكديگر به توافق رسيده اند كه مي تواند هر سه ماهه يا شش ماهه باشد اجراي برنامه را مورد ارزيابي قرار داده و خط مشي بعدي را مشخص نمايند.
|